یکی از مسائل مهم در ارتباط با موجودی های مواد و کالا ،اندازه گیری ارزش آن ها جهت انعکاس در صورت های مالی است.موجودی های مواد و کالا مانند سایر دارایی ها معمولاً بر مبنای اصل بهای تمام شده تاریخی اندازه گیری و گزارش میشود.به عبارت دیگر مبنای اصلی اندازه گیری موجودی های کالا بهای تمام شده است که غالباً به صورت بهای پرداخت شده برای تحصیل یک دارایی یا مبلغی که برای تحصیل آن باید پرداخت شود ، تعریف می گردد.بهای تمام شده در واقع به معنی سهمی از مخارج مستقیم و غیرمستقیم می باشد که برای رساندن کالا به وضعیت قابل فروش واقع شده است. بنابراین، بهای تمام شده یک واحد از موجودی های مواد و کالا شامل جمع مخارج انجام شده برای تحصیل کالاهای مورد نظر و مخارج مربوط به آماده سازی آن برای فروش می باشد.
مهمترین مراحل حسابداری موجودی مواد و کالا عبارتند از :
مرحله اول مستلزم انبارگردانی و مرحله دوم مستلزم ارزشیابی موجودی ها می باشد. پس از آن که مقادیر موجودی مواد و کالا تعیین شد ،نقطه آغاز در فرایند ارزشیابی موجودیها، اندازه گیری ارزش اقلام تشکیل دهنده بهای تمام شده کالاهای خریداری یا تولید شده می باشد. در مورد اقلام خریداری شده از خارج از واحد تجاری معمولاً خالص مبلغ صورتحساب خرید به عنوان بهای تمام شده خرید تلقی می گردد. خالص مبلغ خرید عبارت است از بهای خرید هر قلم پس از کسر تخفیفات نقدی خرید به خریدار می تواند از آن استفاده کند. از نظر تئوریک اگر انتظار می رود مخارج معینی در ایجاد درآمد نقش دارد ، آن مخارج باید به کالاهای تحصیل شده رد داده شود. بنابراین ، در مورد اضافه کردن مخارج غیر مستقیم سفارش ، کرایه حمل به داخل و هزینههای جابهجایی به خالص مبلغ فاکتور به منظور تعیین جمع بهای تمام شده کالای تحصیل شده توجیه تئوریک وجود دارد.برخی از هزینه ها را ، از قبیل هزینه حمل به داخل ، قالب نمی توان مستقیماً در رابطه با کالاهای معینی شناسایی کرد و به آنها تخصیص داد. هزینه های دفتری برای تخصیص دقیق سایر هزینههای اشاره شده در بالا به موجودی های مواد و کالا تقلب بیشتر از منافعی است که از افزایش دقت در اندازه گیری ارزش موجودی های کالا حاصل میشود. به علاوه بر تخصیص برخی از هزینه های غیرمستقیم به کالاهای تحصیل شده ممکن است تا حد زیادی ذهنی باشد. اگرچه تخصیص کلیه هزینه های مربوط به تهیه کالا به بهای تمام شده موجودی ها، بسیار مطلوب و دقیق خواهد بود اما این خطر وجود دارد که دقت بیش از حد در اندازهگیری مخارج مربوط به موجودی های مواد و کالا علاوه بر صرف وقت و هزینه موجب تخصیص غیر واقع بینانه هزینه های غیرمستقیم گردد. مخارجی که وقوع آنها برای تحصیل یا تولید کالا لازم است اما انتظار نمیرود منافعی از آنها در آینده حاصل شود یا مبلغ آن ها با اهمیت نیست ، معمولاً در محاسبات بهای تمام شده موجودی ها منظور میکردند. اینگونه مخارج هزینه، دوره تلقی و از درآمد دوره جاری کسر میشود. هزینه های اداری و تشکیلاتی و توزیع و فروش غالباً هزینه های دوره تلقی میشود و در محاسبات مربوط به بهای تمام شده موجودی های کالا منظور می کردند زیرا، این گونه هزینه ها در ارتباط مستقیم با خرید یا تولید کالاها نمیباشد. هزینه های مزبور معمولاً به این دلیل که منافع آتی از آنها متصور نیست و عمدتاً به دورهای که در آن واقع شدن مربوط می گردند ، به عنوان هزینه دوره وقوع محسوب و در صورت حساب سود و زیان دوره مربوط از درآمد کسب می شوند. در برخی از صنایع مبالغ هزینه های اداری و تشکیلاتی و توزیع و فروش قابل توجیه نیست و به این ترتیب سهمی از هزینههای مزبور به موجودیهای مواد و کالا تخصیص نمییابد. در سایر موارد ، به خصوص در مواردی که هزینه های فروش بسیار با اهمیت و قابل توجه است هزینههای مربوط بیشتر در ارتباط مستقیم با بهای تمام شده کالای فروش رفته است تا موجودی های کالا.در اکثر موارد این گونه هزینه ها ، به خصوص هزینه های اداری و تشکیلاتی فاقد هرگونه ارتباط با فرآیند تولید بوده یا به طور غیر مستقیم با تولید ارتباط دارد به نحوی که هرگونه تهدید و سرشکن کردن آن اختیاری خواهد بود.
به طور کلی ،مخارجی در بهای تمام شده موجودی مواد و کالا منظور میشود که ارتباط مستقیم با تولید داشته باشد. برخی از هزینه هایی که میتوان ارتباط مستقیم بین آنها و موجودیهای مواد و کالا برقرار کرد به شرح زیر است :
طبق اصل بهای تمام شده ، هزینه های حمل و سایر هزینه هایی که در ارتباط با خرید مواد اولیه برای مصرف کالا یا برای باز فروش ان پرداخت می شود به طور کلی به بهای تمام شده هر واحد مواد و کالا اضافه می شود. در مواردی که این گونه هزینه ها را می توان به کالاهای مشخصی ارتباط داد، آن مخارج باید به بهای تمام شده کالاهای مزبور اضافه شود. اما در برخی موارد شناسایی این ارتباط عملی نیست ، در نتیجه در برخی موارد بهترین شیوه برخورد ،ثبت این گونه هزینه ها در حساب خاصی نظیر حساب هزینه های حمل به داخل و گزارش آن در واحدهای بازرگانی به عنوان یک هزینه اضافی به بهای تمام شده کالای فروش رفته و در واحدهای تولیدی به عنوان یک هزینه اضافی به بهای تمام شده مواد اولیه مصرف شده است.این گونه موارد، اضافه کردن مستقیم هزینههای حمل به داخل به بهای تمام شده کالای فروش رفته موجب می شود که بهای تمام شده کالای فروش رفته بیشتر از میزان واقعی و موجودی های کالا کمتر از میزان واقعی ارزشیابی و ارائه شود. از لحاظ تئوریک، هزینه های حمل به داخل باید به نسبت مقدار کالاهای فروش رفته و موجودی بین بهای تمام شده کالای فروش رفته و موجودی سرشکن شود.
در پارهای موارد فروشندگان مواد و کالا برای تشویق مشتریان خود به تسویه قبل از موعد بدهی، به آنان تخفیف نقدی اعطا می کند. طبق اصل بهای تمام شده ، خالص پرداخت نقدی معرف بهای تمام شده است. از لحاظ تئوریک ، کلیه تخفیفات نقدی پیشنهادی ، هم از این که استفاده شده یا از دست رفته باشد ، باید از مبلغ صورتحساب خرید کسر شود. در صورتیکه از تخفیفات نقدی استفاده نشود ، حسابی تحت عنوان تخفیفات از دست رفته به میزان تخفیفات استفاده نشده بدهکار و به عنوان هزینه مالی تلقی می شود. از آنجایی که تخفیفات نقدی کاهش در بهای تمام شده کالاهای مشخصی محسوب می شود. بنابراین هم موجب کاهش بهای تمام شده خرید می گردد و هم باعث کاهش ارزش موجودی های کالا میشود. از این رو ، برای انعکاس تهیه طرح بهای تمام شده لازم است خرید های نسیه پس از کسر تخفیفات نقدی ثبت شود. گاهی اوقات به دلایل عملی و از آنجایی که تخفیفات نقدی خرید معمولاً با اهمیت نیست خرید ها به مبلغ ناخالص فاکتور ( قبل از احتساب تخفیفات نقدی) در حسابها ثبت می گردد البته این موضوع از لحاظ تئوری صحیح نیست.
در عمل ، تخفیفات نقدی خرید در حسابها یا به شکل درآمد و یا به عنوان کاهش در بهای تمام شده خرید ها ( صرفه جویی در بهای تمام شده) ثبت می گردد. از لحاظ تئوریک ، دلایل کسر تخفیفات نقدی از بهای تمام شده خرید قوی تر از دلایلی است که در حمایت از ثبت تخفیفات نقدی به عنوان سایر درآمدها ارائه می شود. اگر تخفیفاتی به دلیل پرداخت زودتر از موعد مبلغ صورتحساب خرید ، دریافت و به عنوان درآمد نشان داده شود ممکن است چنین استنباط شود که درآمد قبل از فروش ، حداقل تا میزانی که این گونه خریدها در پایان دوره حسابداری به عنوان موجودی وجود دارد ، تحقق یافته است. معمولاً عقیده بر این است که یک واحد تجاری نباید در نتیجه خرید کالا ها و پرداخت صورت حساب های خرید درامد شناسایی کند بلکه درآمد باید هنگام فروش کالاهای خریداری یا تولید شده شناسایی گردد، زیرا فروش مقطع شناخت درآمد محسوب می شود.
دلیل تلقی تخفیفات خرید به عنوان درآمد غیر عملیاتی این بوده است که تخفیفات نقدی خرید مشابه بهره دریافتی که فروشنده به دلیل پرداخت سریع و زودتر از موعد توسط خریدار به عنوان کاهشی در بدهی وی محسوب می کند. این دلیل قوی و قانعکننده نیست و در پاسخ به آن میتوان چنین اظهار داشت که خریدار در وضعیتی نبوده است که به فروشنده قرض یا وام داده باشد برای اینکه وی تنها مبلغ صورتحساب را پرداخت نموده است و مبلغ پرداخت شده معرف بهای تمام شده چنین خریدی است.
در حال حاضر روشهای متعددی به کار گرفته میشود که در آنها خریدها به جای مبلغ ناخالص بر اساس مبلغ خالص فاکتور ثبت می شود.روش صحیح و دقیق این است که کلیه خریدها به خالص مبلغ فاکتور ( یعنی پس از کسر تخفیف) و تخفیفات از دست رفته به عنوان هزینه مالی ثبت شود. فرض کنید که نسبت به خرید کالایی به مبلغ یک میلیون ریال تخفیفی به میزان ۲ % اعطا میشود. ثبت های لازم برای انعکاس خرید مزبور طبق روش مبلغ خالص خرید ، به شرح زیر است :
خرید | ۹۸۰٫۰۰۰ | |
تخفیفات خرید نقدی قابل استفاده | ۲۰٫۰۰۰ | |
حسابهای پرداختنی | ۱٫۰۰۰٫۰۰۰ |
در صورتی که طی مدت استفاده از تخفیف مبلغ ۵۰۰٫۰۰۰ ریال از کل مبلغ صورتحساب خرید پرداخت شود ، ثبت پرداخت مزبور به شرح زیر خواهد بود :
حسابهای پرداختنی | ۵۰۰٫۰۰۰ | |
تخفیفات خرید نقدی قابل استفاده | ۱۰٫۰۰۰ | |
بانک | ۴۹۰٫۰۰۰ |
اگر مبلغ ۱۰۰۰۰۰ ریال دیگر از بهای خرید پس از انقضای مدتی که از تخفیف می توان استفاده کرد ، پرداخت شود ثبت های حسابداری لازم به شرح زیر خواهد بود:
حسابهای پرداختنی | ۱۰۰٫۰۰۰ | |
هزینه تخفیف استفاده نشده | ۲٫۰۰۰ | |
بانک | ۱۰۰٫۰۰۰ | |
تخفیفات خرید نقدی قابل استفاده | ۲٫۰۰۰ |
کلیه صورت حساب های پرداخت نشده باید در پایان دوره حسابداری به منظور تعیین مبلغ تخفیفات از دست رفته در مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. فرض شود که این تجزیه و تحلیلی در مورد خرید بالا نشان میدهد که ۵ هزار ریال تخفیفات نقدی خرید مربوط به صورت حساب های پرداخت نشده است که این تخفیفات ، از دست رفته قلمداد می شود. ثبت تعدیلی مربوط ،به شرح زیر خواهد بود :
هزینه تخفیف استفاده نشده | ۵٫۰۰۰ | |
تخفیفات خرید نقدی قابل استفاده | ۵٫۰۰۰ |
حساب تخفیف استفاده نشده مانده بدهکاری به مبلغ ۷٫۰۰۰ ریال دارد که در صورت حساب سود و زیان به عنوان هزینه های مالی نمایش داده می شود. این هزینه بیانگر جریمه تاخیر در پرداخت مبلغ صورت حساب ها در دوره استفاده از تخفیف است. حساب تخفیف نقدی قابل استفاده مانده بدهکاری به مبلغ ۳٫۰۰۰ ریال دارد که میتوان آن را در ترازنامه به عنوان کاهش در حسابهای پرداختنی به منظور نشان دادن ارزش فعلی مبالغ قابل پرداخت به بستانکاران تجاری نشان داد.خرید ها اصولاً به خالص مبلغ خرید ثبت می گردند و به این ترتیب موجودیهای مواد و کالا باید به مبلغی ارزشیابی شوند که فاقد هر گونه تخفیف نقدی خرید باشد.
به منظور انعکاس صحیح تر بهای تمام شده ، خرید های نسیه را میتوان پس از کسر تخفیفات نقدی خرید ثبت کرد. در این روش ، حساب موجودی مواد و کالا و حساب های پرداختنی به خالص مبلغ فاکتور ثبت می شود و در صورتی که پرداخت طی مدتی که از تخفیف می توان استفاده کرد ، صورت نگیرد هزینه ای تحت عنوان هزینه تخفیفات استفاده نشده شناسایی و در حسابها ثبت می شود. معمولاً به دلایل عملی و از آنجایی که تخفیفات نقدی اغلب قابل توجه نمی باشد، خرید ها را میتوان بدون احتساب تخفیفات نقدی در حسابها ثبت کرد.
واحدهای تولیدی هسته حساب موجودی مواد و کالا تحت عناوین حساب مواد اولیه ، حساب کالای در جریان ساخت و حساب کالای ساخته شده استفاده می کنند بهای تمام شده کالای در جریان ساخت و کالاهای ساخته شده شامل مواد اولیه ، دستمزد مستقیم ، سربار کارخانه می باشد. سربار کارخانه شامل هزینه های غیر مستقیم تولیدی از قبیل استهلاک ماشین آلات و تاسیسات ، عوارض ، دستمزد و مواد غیر مستقیم ، بیمه اموال ماشین آلات و تجهیزات ، سوخت و غیره است که این گونه اقلام معمولاً در واحدهای بازرگانی وجود ندارد.
مسائل مربوط به اندازه گیری بهای تمام شده موجودی های مواد و کالا در یک واحد تولیدی از بسیاری جهات مشابهه یک واحد بازرگانی می باشد. این موضوع خصوصاً در مورد مواد اولیه و سایر اقلام موجودی های کالا که از خارج واحد تجاری خریداری می شود صادق است و تفاوت عمده ، در محاسبه بهای تمام شده کالای ساخته شده و کالای در جریان ساخت است. ردیابی جریان کالاها و هزینه ها در فرآیند تولید اغلب دشوار می باشد اما اگر این کار با دقت و مراقبت انجام شود و اطلاعاتی که به دست می آید برای مدیریت و اشخاص خارج از واحد تجاری سودمند خواهد بود. محاسبه بهای تمام شده مواد ، کالای در جریان ساخت و کالاهای ساخته شده در واحدهای تولیدی به عنوان بخشی از فرآیند کلی اندازه گیری سه عامل تشکیل دهنده بهای تمام شده محصولات یعنی مواد اولیه ، دستمزد مستقیم و سربار کارخانه که در فرآیند تولید جریان دارند و از طریق ارتباط دادن این عوامل به مقادیر مشخصی از کالاهای در جریان ساخت و ساخته شده ، انجام می گیرد.
برای نشان دادن تاثیر هزینه مواد اولیه دستمزد مستقیم سربار کارخانه در حساب موجودی های مواد و کالا صورت حساب بهای تمام شده کالای ساخته شده در زیر ارائه و تشریح می شود :
شرکت ایران | |||
صورتحساب بهای تمام شده کالای ساخته شده | |||
برای سال منتهی به ۱۳۹۸/۱۲/۲۹ | |||
هزار ریال | هزار ریال | هزار ریال | |
مواد اولیه مصرف شده : | |||
موجودی مواد اولیه در ابتدای سال | ۱۴٫۰۰۰ | ||
خرید | ۱۲۶٫۰۰۰ | ||
کسر می شود : برگشت از خرید | (۱٫۸۰۰) | ||
تخفیفات نقدی خرید | (۱٫۲۰۰) | ||
۱۲۳٫۰۰۰ | |||
مواد اولیه آماده برای مصرف | ۱۳۷٫۰۰۰ | ||
کسر می شود : موجودی مواد اولیه در پایان سال | (۱۷٫۰۰۰) | ||
مواد اولیه مصرف شده | ۱۲۰٫۰۰۰ | ||
دستمزد مستقیم | ۲۰۰٫۰۰۰ | ||
سربار کارخانه : | |||
حقوق و دستمزد سرپرستان | ۵۲,۰۰۰ | ||
دستمزد غیر مستقیم | ۲۰,۰۰۰ | ||
ملزومات مصرفی | ۱۸,۰۰۰ | ||
گرما ، روشنایی ، آب ، نیرو و غیره | ۱۳,۰۰۰ | ||
استهلاک ساختمان ها و تجهیزات | ۱۲,۰۰۰ | ||
ابزار و لوازم مصرفی | ۲,۰۰۰ | ||
سایر هزینه های سربار | ۳۳,۰۰۰ | ||
۱۵۰٫۰۰۰ | |||
جمع | ۴۷۰٫۰۰۰ | ||
کالاهای در جریان ساخت ابتدایی سال | ۳۳٫۰۰۰ | ||
مخارج تولید | ۵۰۳٫۰۰۰ | ||
کسر می شود : کالای در جریان ساخت پایان سال | (۲۸٫۰۰۰) | ||
بهای تمام شده کالای ساخته شده طی سال | ۴۷۵٫۰۰۰ |
قسمت مواد اولیه مصرف شده مشابه قسمت بهای تمام شده کالای فروش رفته در صورت حساب سود و زیان تهیه می شود. صورتحساب بهای تمام شده کالای ساخته شده اصولاً برای استفاده های داخلی تهیه می شود و شامل جزئیاتی است که به ندرت در صورتهای مالی نهایی افشا می گردد. قسمت بهای تمام شده کالای فروش رفته در یک واحد تولیدی مشابه قسمت بهای تمام شده کالای فروش رفته در یک واحد بازرگانی است اما به جای خرید کالا ، بهای تمام شده کالای ساخته شده طی دوره در صورت حساب سود و زیان ارائه می شود.
اگر موجودی کالای ساخته شده در ابتدای سال ۱۶۰۰۰ هزار ریال و در پایان سال ۱۰۰۰۰ ریال باشد ، قسمت بهای تمام شده کالای فروش رفته در صورت حساب سود و زیان به شرح زیر خواهد بود:
هزار ریال | |
بهای تمام شده کالای فروش رفته : | |
موجودی کالاهای ساخته شده در ابتدای سال | ۱۶٫۰۰۰ |
بهای تمام شده کالای ساخته شده طی سال | ۴۷۵٫۰۰۰ |
بهای تمام شده کالای آماده برای فروش | ۴۹۱٫۰۰۰ |
کسر می شود : بهای تمام شده موجودی کالاهای ساخته شده در پایان سال | ۱۰٫۰۰۰ |
بهای تمام شده کالای فروش رفته | ۴۸۱٫۰۰۰ |
نکته:) اصول به کار گرفته شده برای طبقه بندی موجودی های مواد و کالا در صورت حساب سود و زیان و ترازنامه در مورد واحدهای تولیدی و بازرگانی مشابه است.
اساساً دو سیستم هزینه یابی برای محاسبه بهای تمام شده محصولات در واحدهای تولیدی وجود دارد که عبارتند از سیستم هزینه یابی سفارش کار و سیستم هزینه یابی مرحله ای در این بخش هر یک از سیستم های اشاره شده به اختصار تشریح می شود:
این سیستم هنگامی مورد استفاده قرار می گیرد که واحد تجاری محصولات گوناگون و بنا بر خواسته ها و نیازهای سفارش دهندگان متفاوت تولید می کند. سیستم هزینه یابی سفارش کار در شرکتهای ساختمانی و شرکتهایی که تولید کننده محصولات با مشخصات خاص می باشند ، به کار گرفته می شود. در اینگونه واحدها هر محصول یا هر گروه محصول مشابه به شکل از یکدیگر متمایز می گردد و غمخواری تولید در ارتباط با هر سفارش به طور جداگانه شناسایی میشود. کارتهای هزینه سفارش کار به منظور گردآوری هزینه مواد اولیه ، دستمزد مستقیم و سربار کارخانه مربوط به هر سفارش مورد استفاده قرار می گیرد. هزینه های ثبت شده در کارت هزینه سفارش کار تا زمان تکمیل سفارش به عنوان موجودی کالاهای در جریان ساخت محسوب می شود. بهای تمام شده سفارشات تکمیل شده تا زمانی که تحویل نشده و مالکیت آنها به مشتریان انتقال یافته است بخشی از موجودی کالاهای ساخته شده به حساب می آید.
هزینه یابی مرحله ای هنگام مورد استفاده قرار میگیرد که تعداد زیادی از محصولات مشابه در عملیات تولیدی به طور یکنواخت و انبوه ساخته می شود. فرآیند تولید معمولاً به مراکز هزینه یا دوایر تقسیم می گردد. این تقسیم بندی باید به گونه ای صورت گیرد که از لحاظ تفکیک مسئولیت و تقسیم وظایف منطقی باشد. بنابراین، هزینههای مواد اولیه ، دستمزد مستقیم و سربار کارخانه بر حسب مراکز هزینه گردآوری میشود و بهای تمام شده موجودی کالای در جریان ساخت از انباشت تمامی هزینه های واقع شده در مورد آحاد در جریان ساخت در مراکز مختلف هزینه به دست می آید. بهای تمام شده موجودی کالای ساخته شده از انباشت تمامی هزینه های واقع شده برای تولید کالاهای ساخته شده حاصل می شود.
هنگامی که از سیستم هزینه یابی مرحله ای استفاده می شود، بهای تمام شده یک واحد محصول معمولاً از طریق بررسی گزارشهای هزینههای تولید دوایر قابل محاسبه است. این نگونه گزارشها نحوه تخصیص کل مخارج واقع شده را به محصولات اصلی و فرعی نشان می دهد. ولات فرعی معمولاً به ارزش خالص بازیافتنی قیمتگذاری میشوند. در صورتی که ارزش مزبور با اهمیت نباشد هیچگونه قیمتی برای محصولات فرعی در نظر گرفته نمیشود.
حسابداران اغلب با وضعیتهای مواجه میشوند که مخارج تولید در فرآیند مشخصی از ساخت ، به دو یا چند محصول مرتبط می گردد. در این گونه موارد ، برای محاسبه بهای تمام شده یک واحد از هر یک از محصولات ، مخارج مشترک باید بین محصولات تولید شده در آن مقطع از تولید تخصیص یابد و این کار اغلب بر مبنای ارزش نسبی فروش محصولات مشتری صورت می گیرد. به عبارت دیگر نسبت به بهای تمام شده از تقسیم جمع مخارج به ارزش فروش محصولات مشترک محاسبه می گردد که با ضرب کردن آن در بهای فروش هر واحد محصول بهای تمام شده برآوردی یک واحد محصول مشخص می شود.
سربار ثابت کارخانه مسئله خاصی را در هزینه یابی موجودی های کالا به وجود میآورد زیرا برای تخصیص مخارج به محصولاتی که وارد فرایند تولید شده اند از دو روش می توان استفاده کرد. این روش ها عبارتند از :
در روش هزینه یابی مستقیم کلی هزینه ها باید ثابت و متغیر طبقه بندی شود. هزینه های متغیر به هزینه هایی اطلاق می شوند که به تناسب تغییر در تولید، در کل تغییر می کنند و هزینه های ثابت عبارت است از هزینههایی که علی رغم تغییر در سطح تولید در کل ثابت باقی می ماند.در روش هزینه یابی مستقیم تنها هزینه هایی به محصولات تخصیص می یابند که مستقیماً با تغییرات در سطح تولید تغییر میکند. بنابراین ، بر اساس این روش تنها باید هزینه مواد اولیه دستمزد مستقیم و سربار متغیر کارخانه در بهای تمام شده کالاهای در جریان ساخت و کالاهای ساخته شده منظور شود. به همین ترتیب بهای تمام شده کالاهای فروش رفته نیز صرفاً باید شامل هزینه های متغیر باشند.
در روش هزینه یابی مستقیم هزینه های سربار ثابت از قبیل عوارض بیمه ماشین آلات و تاسیسات ، استهلاک ساختمان ها و حقوق سرپرستان به عنوان هزینه های دوره تلقی و در صورت حساب سود و زیان دوره منعکس می شود زیرا، هزینه های ثابت به عنوان هزینه های مرتبط با محصولات محسوب نشده و در نتیجه، در بهای تمام شده موجودی ها نیز منظور نمی شوند. طبق روش هزینه یابی جذبی کلیه هزینه های تولید اعم از هزینه های متغیر و ثابت ، هزینه های مستقیم و غیر مستقیم که در کارخانه و فرآیند تولید واقع می گردند به محصولات تخصیص داده میشود و در بهای تمام شده موجودی ها منظور می گردد. هزینه مواد اولیه ، دستمزد مستقیم و کلیه هزینه های سربار کارخانه اعم از ثابت یا متغیر ، در بهای تمام شده تولید و موجودی ها منظور می شود. از نقطه نظر حسابداری و گزارشگری مالی خارجی به طور کلی میتوان چنین بیان داشت که:
بهای تمام شده ، همانگونه که در مورد مواد و کالا به کار میرود در اصل به مفهوم جمع مخارج قابل تخصیص و سایر هزینههایی است که در رساندن اقلام موجودی به شرایط و موقعیت فعلی آن به طور مستقیم یا غیرمستقیم واقع می شود.
بنابراین از. نظر تهیه صورتهای مالی، عدم احتساب هزینه های سربار در بهای تمام شده موجودی های کالا جزو روشهای پذیرفته شده حسابداری نمی باشد. با این وجود طرفداران روشه هزینه یابی مستقیم معتقدند که اعمال این روش باعث می شود تا مدیریت به اطلاعاتی دست یابد که در مقایسه با اطلاعات فراهم شده از طریق روش هزینه یابی کامل (جذبی)در تعیین خط مشی قیمتگذاری و کنترل هزینه ها مفیدتر و اطلاعات مورد نیاز برای تجزیه و تحلیل سود خالص ، تجزیه و تحلیل هزینه های ثابت و متغیر و تجزیه و تحلیل ارتباط بین سود ، هزینهها و حجم فعالیت به سهولت قابل دسترس خواهد بود. روش هزینه یابی مستقیم از نظر مقاصد مالیاتی نیز پذیرفته شده نیست زیرا، به ارائه ارزش موجودی های کالا به مبلغی کمتر از میزان واقعی منجر می شود.
علی رغم مطالب فوق به دلیل اینکه هزینه یابی مستقیم برای مدیریت در تصمیم گیری ها ، کنترل هزینه ها و تهیه بودجه بسیار مفید است بکارگیری وسیع آن برای مقاصد داخلی همچنان ادامه دارد. با انجام تعدیلات نسبتاً سادهای در پایان هر دوره مالی میتوان بهای تمام شده موجودی های کالا و بهای تمام شده کالای فروش رفته را که بر مبنای هزینه یابی مستقیم تعیین گردیده است برای مقاصد مالیاتی و گزارشگری مالی به یکی از مبانی پذیرفته شده تبدیل کرد.