نمونه هايي از موارد شناخت درآمد عملياتي
نمونه هاي ارائه شده در ايـن پيوسـت، نحـوه كـاربرد اسـتاندارد حـسابداري را در تعـدادي از وضعيت هاي تجاري تشريح ميكند. اين نمونه ها معطوف به جنبه هاي خاصي از يك معامله است و بحث جامعي در مورد همه عوامل مؤثر احتمالي در شناخت درآمد عملياتي را ارائه نميكند. بـه جز مواردي كه مشخصاً در تحليل وضعيت هاي تجاري مورد اشاره قـرار گرفتـه اسـت، نمونـه هـا متضمن اين فرض است كه هيچ ابهام قابل ملاحظه در مورد مبلغ يا قابليت وصول مابه ازايي كـه قرار است دريافت شود، هزينه هايي كه واقع شده يا واقع خواهد شد، يا ميزان احتمالي برگـشت كالا وجود ندارد. اين نمونه ها تنها جنبه تشريحي دارد و بخشي از استاندارد حسابداري نيست.
بنابه درخواست خريدار، تحويـل كـالا به تعويق افتاده ولي مالكيـت آن بـه خريــدار منتقـل شـده اسـت و وي صورتحساب را مي پذيرد.هرگاه مالكيـت بـه خريـدار منتقـل شـود،درصورت تحقق شرايط زير درآمد عملياتي شناسايي ميشود:
الف. تحويل كالا به خريدار محتمل باشد.
ب . در زمان شناخت درآمد، كالا موجـود،قابل تشخيص و آماده تحويل به خريـدار باشد.
ج . خريـدار به طور مشخص، تعويـق در تحويل كالا را تاييد كرده باشد.
د . شرايط معمول پرداخت برقرار باشد.&
الف. كــالا بــه شــرط نــصب،بازرسي و غيـره فروختــه ميشود.معمولاً تـا هنگـامي كـه مـشتري كـالا را تحويــل نگرفتــه و نــصب و بازرســي آن خاتمه نيافته باشد، نسبت به درآمد شناختي صورت نميگيرد. با وجود اين، در برخـي موارد، ممكن است عمليات نصب به قدري ساده باشد كه بتوان بدون توجه به عدم تكميل آن، شناخت فـروش را مقتـضي دانـست (مـثلاً نصب يك گيرنده تلويزيوني كـه در كارخانـه آزمايش شده است، تنهـا مـستلزم خـارج كردن آن از بسته بندي، اتصال آنتن و وصل كردن تلويزيون به برق اسـت). در مـوارد ديگر كه ممكن است بازرسي تنها به منظور تعيين نهـايي مبلـغ قـرارداد صـورت گيـرد (بــراي مثــال در مــورد محمولـــه هــاي سنگ آهـن، شـكر، دانـه سـويا و غيـره)،مقتـضي اسـت نـسبت بـه شـناخت مبلـغ تخميني درآمد در تـاريخ حمـل يـا زمـان مناسب ديگري اقدام شود.
ب . منـوط بـه تاييـد خريـدار همــراه بــا برخــورداري خريــدار از حــق محــدود براي برگشت كالا.هرگاه فروشنده در مـورد امكـان برگـشت كالا نامطمئن باشد، تا زماني كـه محمولـه رسماً توسط خريدار قبول نشده يـا مهلـت مقرر براي برگشت كالا منقضي نشده باشد،نسبت به درآمد شناختي صورت نميگيرد.
ج . تحويل اماني كـالا جهـت فروش: كالا بـراي گيرنـده ارسال مـيشـود و وي بـه نيابــت از طــرف صــاحب كالا، فروش آن را به عهده ميگيرد. تا زماني كه كالا به شـخص ثـالثي فروختـه نشده است، شناخت درآمد صورت نميگيرد.
د . فروش نقدي هنگام تحويل كالا.درآمد همزمان با دريافت وجه نقد توسـط فروشنده يا نماينده وي شناسايي ميشود.
تمام يا بخشي از بهـاي كـالايي كـه در زمان دريافت وجوه موجود نيست دريافت ميشود (براي مثال در مـورد كالايي كه قرار است بعداً توليـد يـا توسـط شـخص ثـالثي مـستقيماً بـه مشتري تحويل شود).
شناخت درآمد در اين قبيل فروش ها منـوط به تحويل كالا به خريدار است.
فروشنده هنگام فروش موافقت ميكند كه همان كالا را بعداً بازخريـد كنـد.همچنين ممكن است فروشنده اختيـار بازخريد كالا را داشته باشد يا خريدار اين اختيار را داشته باشد كه فروشنده را ملزم به بازخريد كالا كند. شرايط قراردادها را بايد مورد بررسي قـرار داد تا اطمينان حاصل شـود كـه از لحـاظ محتوايي، فروشـنده مخـاطرات و مزايـاي مالكيت را به خريدار منتقل كرده است كـه در اين صورت درآمد عمليـاتي شناسـايي ميشـود. هرگـاه فروشـنده، مخـاطرات و مزاياي مالكيت را براي خـود نگـه داشـته باشد، حتي با وجود انتقال مالكيت قـانوني به خريدار، معامله ماهيتاً جهت دستيابي بـه منابع مالي انجام گرفته و درآمـد شناسـايي نميشود.
كالا مجدداً توسـط توزيـع كننـدگان،عمــده فروشــان و غيــره فروختــه ميشود.به طور كلي شناخت درآمد حاصل از ايـن قبيـل فروش ها مـيتوانـد پـس از انتقـال مخاطرات و مزاياي عمده مالكيت صـورت گيرد. با اين حال، در برخي مـوارد ممكـن است خريدار در واقـع نماينـده فروشـنده باشد كه در اين صورت معامله بايد ارسال اماني براي فروش تلقي شود.
هرگاه اقلام مورد نظر داراي ارزش مـشابه در هـر دوره زمـاني باشـد، بـه جـاي شـناخت بلافاصله و يكجا مبالغ دريافتي صورتحـساب شده، شناخت درآمد در طول مدت اشتراك و براساس روش خط مستقيم انجـام مـيشـود،ولي اگر ارزش نشريات ارسالي در دوره هـاي مختلف متفاوت باشد، شناخت درآمد برمبناي نسبت قيمت فروش كليه نشريات ارسال شده به كل قيمت فروش كليه اقلام مورد اشـتراك صورت ميگيرد.
چنانچه مابه ازاي فروش به صورت اقساطي دريافت شود، درآمد حاصل از فـروش بـه كسر سود تضمين شده در تـاريخ فـروش به عنوان درآمد مورد شناخت قرار ميگيرد.شناخت درآمد سود تضمين شـده مربـوط براساس مدت زمان و با توجـه بـه مانـده اصل طلب و نرخ سود تضمين شده مـورد توافق صورت ميگيرد.
8 . حذف شده است.
اجرت نصب با توجـه بـه ميـزان تكميـل عمليات نصب به عنـوان درآمـد شناسـايي ميشود، مگر اين كه اجرت نصب از بهاي فروش محصول تفكيك پذير نباشـد كـه در اين صـورت اجـرت مربـوط همزمـان بـا فروش كالا شناسايي ميشود.
چنانچه بابـت خـدمات تـضميني پـس از فروش مبلـغ مشخـصي در قيمـت فـروش منظور شده باشد، معمولاً مقتـضي خواهـد بود كه شناخت آن حصه از قيمت فـروش به عنوان درآمـد بـه تعويـق افتـد و طـي دوره اي كه خدمات ارائه ميشود، صـورت گيرد. درآمدي كه به تعويق ميافتد، مبلغـي است كه علاوه بـر جبـران مخـارج مـورد انتظـار خـدمات تحـت قـرارداد فـروش،سودي معقول از بابت انجام خدمات، عايد فروشنده كند.
حق العمل پخش تبليغات، زماني شناسـايي مي شود كه تبليغات مـورد نظـر از طريـق رسانه ها انعكـاس يابـد. حـق العمـل تهيـه طرح هاي تبليغاتي باتوجه به مرحله تكميـل طرح مورد شناخت قرار ميگيرد.
درآمد كارمزد نمايندگي هاي بيمه كه مستلزم انجـام خـدمات اضـافي توسـط كـارگزار نيست، در تاريخ مؤثر شروع يا تجديد بيمه نامه هاي مربوط مورد شناخت قرار ميگيرد. هرگاه چنين انتظار رود كه قرارداد، نيازمند ارائـــه خــدمات اضــافي در طــول دوره بيمه نامه خواهد بود، شناخت كل كارمزد يا حصه مناسبي از آن مـيتــواند در طــول دوره بيمـه نامه صورت گيرد.
درآمــد نمايــش هاي هنــري، جــشن ها و رويدادهاي خاص ديگر همزمان با برگزاري آن، شناسايي مـيشـود. اگـر بـراي چنـد رويداد مختلف يك بليت مشترك فروختـه شــود، درآمــد حاصــل از فــروش بليــت برمبنــــايي سيــــستماتيك و منطقــــي به هـر يـك از رويـدادها تخـصيص داده ميشود.
درآمـد در طـول دوره آمـوزش شناسـايي ميشود.
شــناخت درآمــد حاصــل از ايــن منبــع،به ماهيت خدماتي كه ارائه ميشود بـستگي دارد. اگر مبلغ دريافتي تنها جهت عـضويت بوده و وجه يا وجوه ديگـري بـراي سـاير
خدمات يا محصولات (براي هريك به طور جداگانه، يا كلاً به صورت يك حق اشتراك سالانه) دريافت شود، شناخت درآمـد حـق عضويت بايد هنگامي صورت گيرد كه ابهام قابل توجهي در مـورد قابليـت وصـول آن وجود نداشته باشد. اگر وجه دريافتي شامل ارائـه خدمات يا ارسال نـشرياتي در طـول مدت عضويت باشد، شناخت درآمد مربوط بايد با توجه بـه زمـان بنـدي و ماهيـت و ارزش كليه خدمات ارائـه شـده، برمبنـايي سيستماتيك و منطقي انجام پذيرد.
به طور كلي، اين حق الزحمه ها ممكن است بابت تركيبات مختلفي از ارائــه خـدمات اوليه و خدمات بعدي، ارسال تجهيـزات و ساير اقلام، دانـش فنـي و غيـره دريافـت گردد. اين حـق الزحمـه هـا برمبنـايي كـه منعكس كننده هدف دريافـت حـق الزحمـه است، به عنوان درآمد مورد شـناخت قـرار ميگيرد. روش هاي منـدرج در زیر براي شناخت درآمد فرانشيز مناسب است:
همزمان با تحويل اقلام يا انتقال مالكيت قانوني، درآمد عملياتي برمبناي ارزش منصفانه دارايي هاي فروش رفته شناسايي ميشود.
درمورد بخشي از درآمد فرانشيز كه مربوط به خدمات مستمر است شناخت درآمد هنگام ارائـه خدمات صورت ميگيرد.اگر حق الزحمه هاي دريافتني كه طبق قرارداد به طور مستمر دريافت ميشود براي پوشش هزينه هاي خدمات مستمر و سودي معقول تكافو نكند، شناخت بخشي از درآمد حاصل از حق خدمات انحصاري اوليه، به تعويق ميافتد.
حق الزحمه مربوط به استفاده از حقوق اعطايي مستمر طبق قرارداد يا حق الزحمه ساير خدمات ارائه شده طي دوره قرارداد،همزمان با استفاده از حقوق اعطايي يا ارائـه خدمات به عنوان درآمد عملياتي شناسايي ميشود.
حـق الزحمـه حاصـل از توليـد نـرم افـزار رايانه اي با كاربرد خاص با توجه به مرحله تكميــل فرآينــد توليــد از جملــه تكميــل خدمات پشتيباني بعدي بـه عنـوان درآمـد عملياتي شناسايي ميشود.
1. حق الزحمه اجـازه استفـاده و درآمـد حق امتياز ساخت
حق الزحمه و درآمد حق امتياز دريافتي درقبال استفاده ديگران از داراييهاي واحد تجاري (ازقبيل علايم تجاري، حـق اختـراع، نـرم افـزار رايانه اي، حق تكثير قطعات موسيقي و حــق نمايش فيلم هـاي سينمايي) معمـولاً براسـاس محتواي قرارداد شناسايي ميشود. بـه عنـوان يك راه حل عملي، ميتوان درآمد را به روش خط مستقيم و طـي دوره قـرارداد شناسـايي كرد. براي مثال ميتوان از موردي نام برد كـه حق استفاده از فناوري خاصي براي يك دوره زماني معين به استفاده كننده اعطا شده است.اعطاي حقوق در قبال حقالزحمه ثابت يـا تضمين غيرقابل استرداد تحـت قـراردادي غيـرقابل فـسخ كــه بـه اسـتفاده كننــده اجـازه بهره گيري آزادانه از حقوق اعطـاييرا ميدهد و اعطا كننده حقـوق، ملـزم بـه ايفاي تعهدات ديگري نيست، ماهيتاً فروش تلقي ميشود. يك مثال بارز از اين مـوارد،قرارداد اجازه استفاده (ليسانس) از نرم افزار رايانه اي است كه به موجب آن اعطا كننده تعهد ديگري بعد از تحويل آن ندارد. مثـال ديگر، اعطاي حقوق نمايش فيلم سـينمايي در بازارهايي اسـت كـه اعطـا كننـده، بـر توزيع فيلم در اين بازارها كنترلي نـدارد و لذا در درآمد فروش بليـت سـهيم نيـست.در چنين شرايطي درآمد، در زمـان فـروش شناسايي ميشود.
2 . سود سهام
سود سهام حاصل از سرمايه گذاريهايي كـه به روش ارزش ويـژه ثبـت نـشده اسـت،در زمان احراز حق دريافت توسط سهامدار شناسايي ميشود (به استثناي سـود سـهام حاصـل از سـرمايه گـذاري در واحـدهاي تجـاري فرعـي و وابـسته). بـا توجـه بـه اصلاحيه قانون تجارت مصوب 1347 حق دريافت سـود سـهام بـا تـصويب مجمـع عمومي شركت سرمايه پذير احراز ميشود.