همان گونه که در مورد فعالیتهای عملیاتی ذکر شد با تحلیل مانده برخی حسابها، قادر به رسیدن جریان وجه نقد ناشی از فعالیت های عملیاتی هستیم به همین ترتیب، با تحلیل حسابهای مرتبط با سایر جریانهای نقدی هم می توانیم به جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای بازده سرمایه گذاریها و سود پرداختی بابت تأمین مالی، مالیات بر درآمد، سرمایه گذاریها و تأمین مالی برسیم؛ ولی آنچه که در شرکت ها اتفاق می افتد با تحلیل های تئوریک کاملا متفاوت است چون جهت هریک از جریانهای نقدی یک حساب دریافتنی یا پرداختنی بخصوص ایجاد نشده و عملا ثبتهای طی دوره در یک یا دو حساب دریافتنی یا پرداختنی منعکس می شود آنهم نه بصورت هدفمند جهت تهیه صورت جریان وجوه نقد، پس عملا تحلیل سایر حسابها جهت رسیدن به سایر جریانهای نقدی غیر ممکن است و تهیه کنندگان صورتهای مالی عملا از طریق مشاهده دفاتر معین و کل، سایر اطلاعات، دفاتر فنی و همچنین از صورتهای مالی اطلاعات خود را جهت تهیه صورت جریان استخراج می کنند، چون تحلیل در این سطح اصلا مقرون به صرفه نمی باشد.
با این حال جهت آشنایی شما حسابداران محترم با شیوه تحلیل در بحث تئوریک به صورت گذرا اشاره ای به آن خواهیم داشت:
اگر فرض کنیم جهت حساب هزینه مالی دارای حساب سود تضمین شده پرداختنی و پیش پرداخت باشیم رویه مورد عمل ما بشرح ذیل می باشد:
فرمول زیر را در نظر داشته باشید:
= وجه نقدپرداختی بابت هزینه تامین مالی
( کاهش در پیش پرداخت مربوطه - یا افزایش در پیش پرداخت +) هزینه تامین مالی
و
(+ افزایش در بدهی مربوطه - یا کاهش در بدهی مربوطه)
و
(+ کسر مستهلک شده بدهی ها - یا صرف مستهلک شده بدهی ها)
مثال برخی اطلاعات مربوط به شرکت نمونه بشرح زیر است:
هزینه مالی ۴۰۰ میلیون ریال
شرح | 1390 | 1389 | افزایش (کاهش) |
پیش پرداخت هزینه تأمین مالی | 3.500 | 2.500 | 1.000 |
سایر حسابهای پرداختنی - تأمین مالی | 800 | 1.100 | (300) |
هزینه تامین مالی پرداختی در سال 1390:
1.700=400+1.000+300= هزینه تأمین مالی پرداختی
در این مثال،افزایش در پیش پرداختها یعنی بخشی از پرداخت مربوط به سال آینده در سالجاری انجام شده ولی چون در روش نقدی کل پرداختها هزینه است پس به هزینه اضافه می کنیم، همچنین بدهی مربوط به این هزینه مالی نیز کاهش یافته که به معنای پرداخت بخشی از بدهی سال قبل در سال جاری است، که چون هر پرداختی در روش نقدی هزینه است بنابراین به هزینه مالی اضافه میشود.
نکته: شایان ذکر است استهلاک کسر بدهیها (اوراق قرضه به کسر فروخته شده) هزینه مالی را افزایش می دهد، اما مستلزم خروج وجه نقد نیست، از این رو این رقم برای دستیابی به وجوه نقد پرداختی از هزینه مالی کسر می شود، در مقابل استهلاک صرف بدهیها (اوراق قرضه به صرف فروخته شده برای تعیین وجوه نقد پرداختی بعنوان یک افزاینده عمل می کند. با تحلیلی مشابه استهلاک کسر (تخفیف مطالبات) بعنوان یک کاهنده و استهلاک صرف (اضافه بهاء) مطالبات بعنوان یک افزاینده وجود نقد دریافتی بابت درآمد مالی (بهره) تلقی می شود.
با تحلیل های مشابه نیز می توان به فرمول های ذیل دسترسی پیدا کرد:
= وجه نقددریافتی بابت هزینه درآمد مالی
(کاهش در پیش دریافت مربوطه -) یا (افزایش در پیش دریافت مربوطه+) درآمد مالی
و
(افزایش در حسابهای دریافتنی مربوطه -) یا (کاهش در حسابهای دریافتنی مربوطه +)
و
(کسر مستهلک شده مطالبات -) یا (صرف مستهلک شده مطالبات+)
= وجه نقد پرداختی به سهامداران
(افزایش در سود سهام پرداختی -)یا (کاهش در سود سهام پرداختی+) سودسهام اعلامی