حسابداری صنعتی به شاخه ای از حسابداری اطلاق می شود که وظیفه آن شناخت، جمع آوری، پردازش و گزارشگری اطلاعات مربوط به عوامل بهای تمام شده و محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات و همچنین ارائه روشهای تقلیل بهای تمام شده تولید از طریق تجزیه و تحلیل گزارشها می باشد. حسابداری صنعتی جدا از حسابداری مالی نیست و با بکارگیری این شاخه از حسابداری، در واقع قسمتی از وظایف حسابداری مالی به حسابداری صنعتی واگذار شده تا برخی از هدفهای حسابداری مالی تأمین شود.
امروزه سیستم حسابداری، به عنوان یکی از مهمترین سیستم های ایجاد اطلاعات کمی شناخته شده است و محصول نهایی آن - اطلاعات – روز به روز اعتماد عمومی بیشتری را جلب می کند. این سیستم یک مجموعه منظم، هماهنگ و هدف دار است که اهداف خاصی را مدنظر دارد. اهداف سیستم حسابداری را می توان به اختصار به شرح زیر ذکر نمود:
اهداف مذکور توسط شاخه های مختلف حسابداری دنبال می شود. چهار هدف نخست بوسیله حسابداری مدیریت و هدف آخر توسط حسابداری مالی تأمین می شود.
مخاطبین و استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری متعدد و متنوعند و هر کدام دارای علایق و انگیزه های خاصی هستند که به تبع آن نیازهای اطلاعاتی آن ها نیز متفاوت است. به منظور پاسخگویی به نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان از گزارش های حسابداری، حسابداری به دو شاخه تقسیم شده است که یکی حسابداری مالی و دیگری حسابداری مدیریت می باشد.
حسابداری مالی آن بخش از حسابداری است که هدف اصلی آن تأمین نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان برون سازمانی (خارجی) است. منظور از استفاده کنندگان خارجی سهامداران، سرمایه گذاران بالقوه و بالفعل، اعتباردهندگان و امثال آنها می باشد. البته نباید این گونه تفسیر شود که استفاده کنندگان داخلی از این گزارشات استفاده نمی کنند.
حسابداری مدیریت آن بخش از حسابداری است که هدف اصلی آن تأمین نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان درون سازمانی (داخلی) است. منظور از استفاده کنندگان داخلی سطوح مختلف مدیریت و کلیه قسمت ها و افرادی هستند که در امر تصمیم سازی و یا تصمیم گیری داخل شرکت دخالت دارند. باید توجه داشت که در حسابداری مدیریت تنها به استفاده کنندگان داخلی توجه نمی شود. امروزه رد و بدل شدن اطلاعات حسابداری توسط مدیران با گروه های خارج از شرکت (مانند مشتریان روند مثبت و فزاینده ای یافته است.
حسابداری صنعتی بخشی از حسابداری است که اطلاعات موردنیاز حسابداری مالی و حسابداری مدیریت را تأمین می کند. در واقع اطلاعات حسابداری صنعتی دو دسته استفاده کننده دارد که یکی حسابداری مالی و دیگری حسابداری مدیریت می باشد.
حسابداری صنعتی در هنگام تهیه ی اطلاعات و ارائه گزارش باید به این نکته توجه داشته باشد که مخاطب گزارش کیست؟ زیرا محتوا و احتمالا شکل گزارشاتی که به حسابداری مالی ارائه می دهد متفاوت از آن چیزی است که به حسابداری مدیریت ارائه می نماید. در گزارشاتی که حسابداری صنعتی به حسابداری مالی ارائه می دهد باید الزامات و استانداردهای حسابداری مالی رعایت شود در حالی که در گزارشاتی که به حسابداری مدیریت داده می شود الزامات و استانداردهای خاصی رعایت نمی شود. برای مثال در ارائه ی بهای ساخت کالای تکمیل شده به حسابداری مالی در یک شرکت تولیدی، اجزای تشکیل دهنده ی بها شامل مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار ساخت می باشد، درحالی که در ارائه ی چنین اطلاعاتی به حسابداری مدیریت، اجرای تشکیل دهندى بها ممکن است صرفا بهای متغیر ساخت (مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار متغیر ساخت) و یا ترکیب دیگری از اجزا را در برگیرد. از این رو در کتاب ها و متون حسابداری صنعتی در بیان هر مبحث باید مشخص نمود که کاربر این اطلاعات، حسابداری مالی است یا حسابداری مدیریت؟ البته ناگفته نماند که حسابداری صنعتی نیز برخی از داده ها و اطلاعات خود را از حسابداری مالی و حسابداری مدیریت دریافت می کند. در تثویر زیر ارتباط حسابداری صنعتی و سایر اجزای سیستم حسابداری نشان داده شده است.
در شرکت هایی که در نمودار سازمانی خود بخش حسابداری مدیریت را ندارند، حسابداری صنعتی و یا سطوح دیگری از مدیریت و کارکنان وظیفه ی آن را انجام می دهند. در شرکت هایی که وظایف حسابداری مدیریت توسط بخش حسابداری صنعتی انجام می شود، حسابداری صنعتی را با حسابداری مدیریت مترادف به کار می برند و اصولا اگر در برخی از متون به اشتباه این دو بخش مترادف بکار رفته است ناشی از این اختلاط وظایف می باشد. از آنجایی که در ایران تفکیک حسابداری مدیریت و صنعتی در تعداد قابل توجهی از شرکت ها انجام نشده است، لازم است در مورد وظایف حسابداری مدیریت بیشتر بحث شود.
به منظور شناخت و درك بهتر مخاطبين حسابداری صنعتی، بهتر است ویژگی های آنها به طور مقایسه ای بیان شود. به طور اختصار ویژگی های مخاطبین حسابداری صنعتی (حسابداری مالی و حسابداری مدیریت را می توان به شرح جدول زیر بیان نمود:
مورد | حسابداری مالی | حسابداری مدیریت |
هدف اصلی از تهیه اطلاعات | تأمین نیاز اطلاعاتی استفاده کنندگان برون سازمانی | تأمین نیاز اطلاعاتی استفاده کنندگان درون سازمانی |
رعایت الزامات و مقررات و استانداردها | ضرورت دارد | مورد ندارد |
خواسته و مطلوبیت مدیر در شکل و محتوای گزارشات | ملاک نیست | معیار اصلی است |
دوره گزارشگری | معمولا سالانه | عمدتا کوتاه مدت (روزانه ،هفتگی،ماهانه) |
نوع گزارشات | صورت های مالی | محدودیتی ندارد |
واحد اندازه گیری | فقط واحد پولی | هر واحد اندازه گیری |
حجم و فشردگی گزارشات | عمدتا کم حجم و فشرده | عمدتا حجیم و مفصل |
محتوای گزارشات | عمدتا گذشته نما و واقعی | عمدتا آینده نگر و تخمینی |
مبنای ارزیابی | عمدتا بهای تمام شده تاریخی | عمدتا قیمت جاری |
تأکید بر ویژگی کیفی اطلاعات | عمدتا قابل اتکا بودن | عمدتا مربوط بودن |
که همگی در راستای کمک به مدیریت در جهت اخذ تصمیمات بهتر برای نیل به اهداف سازمانی است به شرح زیر قابل طبقه بندی است:
1- جمع آوری و گزارش های داده ها و اطلاعات؛ یعنی داده های لازم جمع آوری و مورد پردازش قرار گرفته و به اطلاعات تبدیل می شود و به گونه ای مقتضی به سطوح مختلف مدیریت گزارش می شود مانند جمع آوری مدارك مربوط به خرید مواد و ارائه ی گزارش خرید مواد به تفکیک نوع، مبلغ و زمان آن.
٢- جلب توجه (جهت دهی )؛ یعنی فرصت ها، موقعیت ها و مسائلی را که مدیر باید به آنها توجه کنند،روشن و برجسته نماید. مانند تذکر افزایش برگشت از فروش محصولات شرکت و یا برجسته نمودن محصولاتی که بازار روبه رشدی دارند و یا بازار آنها دارای روند نزولی است.
٣- حل مسئله؛ یعنی برای حل یک موضوع، راه حل های مختلف بررسی و مورد مقایسه قرار گرفته و به منظور کمک به مدیریت درجهت نیل به اهداف شرکت، نتایج هر راه حل دراختیار مدیریت قرار گیرد تا نسبت به انتخاب راه حل تصمیم گیری شود. مانند مقایسه راه حل خرید تجهیزات و اجارهی آن به منظور کاهش هزینه های شرکت امروزه در بسیاری از واحدهای اقتصادی پیشرفته، وظیفه ی اول به حسابداری صنعتی سپرده می شود تا حسابداری مدیریت بتواند وظایف دوم و سوم فوق را به گونه ای مطلوب و با فراغ بال انجام دهد، چرا که دو وظیفه ی اخیر برای شرکت ها بسیار استراتژیک و حیاتی می باشد.
وظایف مذکور وظایف خطیری است و از عهده ی هر شخص یا بخشی برنمی آید. نظر به حساسیت وظایف حسابداری مدیریت، یک سری اصول اخلاقی برای آن مطرح شده است که حسابداران مدیریت را در مقابل شرکت، حرفه، مردم و حتی خودشان مسئول می داند. این اصول توسط انجمن حسابداران مدیریت خبره و انجمن حسابداران مدیریت تدوین و ابلاغ شده است. این اصول عبارتند از:
۱) صلاحیت: حسابداران مدیریت مکلفند:
الف-۱) با افزایش دانش و تسلط خود، از نظر صلاحیت حرفه ای جایگاه خود را در سطح مطلوبی راحفظ کنند.
ب-۱) در انجام وظایف محوله قوانین، مقررات، الزامات و استانداردهای حرفه ای را رعایت نمایند.
ج-1) اطلاعات مربوط و قابل اتکا را تجزیه و تحلیل نموده، گزارش های کامل و شفافی را تهیه وپیشنهادات مطلوبی ارائه دهند.
۲) رازداری: حسابداران مدیریت مکلفند:
الف-۲) هیچ گونه اطلاعات محرمانه ای را فاش نکنند مگر اینکه قانون آنها را مجاب کند.
ب-۲) همکاران خود را در رده های پایین تر نسبت به محرمانه بودن اطلاعات آگاه نموده و جهت اطمینان، بر کار آنها نظارت و سرپرستی کنند.
ج-۲) از اطلاعات محرمانه ای که دارند سوء استفاده ننموده و حتی تظاهر به چنین کاری ننمایند.
۳) درستکاری: حسابداران مدیریت مکلفند:
الف-۳) از هرگونه تضاد منافع ظاهری یا باطنی پرهیز نموده و همکاران خود را نیز به این کار توصیه نمایند.
ب-۳) از انجام فعالیت هایی که موجب خدشه در انجام وظایفشان می شود، بپرهیزند.
ج-3) از پذیرش هرگونه هدیه یا پیشنهادی که بطور ظاهری یا باطنی موجب تأثیر منفی روی انجام وظایفشان گردد، اجتناب ورزند.
د-۳) از انجام فعالیت هایی که منجر به گمراهی شرکت از اهداف قانونی و مشروع خود می شود،پرهیز کنند.
ه-3) محدودیت های حرفه ای را که مانع قضاوت حرفه ای و انجام صحیح فعالیت آنها می شود،گزارش نمایند.
و -۳) اطلاعات و قضاوت حرفه ای خود را بدون توجه به خوشایندی یا ناخوشایندی دیگران گزارش نمایند.
ز-3) به هیچ فعالیتی که منجر به بی اعتباری حرفه نزد جامعه می شود، نپردازند.
۴) بی طرفی: حسابداران مدیریت مکلفند:
الف-۴) اطلاعات را به طور منصفانه و بی طرفانه گزارش نمایند.
ب-۴) تمامی اطلاعات مربوطه را که منطقا انتظار می رود بر درک و فهم گزارشات، پیشنهادات و و تفسیرهای ارائه شده، تأثیر داشته باشد، به طور کامل افشا و گزارش نمایند.
هدف حسابداری مدیریت، کمک به مدیران در جهت اخذ تصمیمات بهتر به منظور نیل به اهداف سازمانی است. تغییر در روش های مدیریتی و تحول در دیدگاه مدیریت، ایجاب می کند که سیستم حسابداری مدیریت نیز به تبع آن تغییر کند و خود را با نیازهای جدید استفاده کنندگان اطلاعات و مخاطبین خود تطبیق دهد در غیر این صورت از گردونه ی ایفای نقش در تصمیم سازی و تصمیم گیری حذف خواهد شد و سیستم های دیگر جای آن را خواهند گرفت. از این رو حسابداری مدیریت ناگزیر از تغییر است. آنچه امروزه به عنوان موضوعات مدیریت نوین مطرح است به شرح زیر است:
۱- رضایت مشتری در کانون توجه مدیریت. رضایت مشتری مرکز ثقل توجهات مدیریت است و در فرایند موفقیت واحد اقتصادی، مشتری نقش اصلی و محوری دارد. امروزه شعار «حق بامشتری است» زبانزد بیشتر واحدهایی است که در عرصه های رقابتی فعالیت می کنند.
۲- تأكید بر عوامل موفقیت. مشتری همواره انتظار دارد در موارد زیر بهبود حاصل گردد:
الف-۲) کاهش بهای ساخت محصول. شرکت ها دائما تحت فشارند تا بهای کالای ساخته شده ی خود را کاهش دهند تا از این طریق امکان کاهش قیمت فروش و نتیجتا جذب مشتریان بیشتر یا حفظ مشتریان موجود میسر گردد.
ب-۲) افزایش کیفیت. مشتریان انتظار دارند کالا و خدماتی که به دستشان می رسد از لحاظ کیفی، ارتقا یابد. مشتریان امروزه نسبت به گذشته، ارزش بیشتری برای کیفیت قائل هستند.
ج-۲) کاهش زمان دریافت سفارش، انجام سفارش و تحویل آن همراه با خدمات موردنیاز باید در کوتاه ترین زمان ممکن انجام شود تا از این طریق رضایت مشتریان حاصل گردد.
د-۲) افزایش نوآوری و تنوع بخشی، شرایط در حال تغییر است و سلیقه ی مشتریان را تغییر می دهد به طوری که با محصولات و خدمات گذشته نمی توان مشتریان امروز را راضی نگه داشت. امروزه رضایت مشتریان مستلزم ایجاد نوآوری و عرضه کالاها و خدمات بديع و متنوع می باشد.
٣- تجزیه و تحلیل فرایند ایجاد ارزش (زنجیره ی ارزش). امروزه محصولات برای کسب ارزش از مراحل کارکردی خاصی گذر می کنند که این مجموعه مراحل، فرایند ایجاد ارزش یا زنجیره ی ارزش نامیده می شود که در ادامه ی فصل این موضوع به تفصیل مطرح می شود. در این زمینه،تجزیه و تحلیل لازم دارای دو جنبه متفاوت و مرتبط می باشد؛ اول اینکه هر یک از کارکردهای سازمانی به عنوان یک عامل اصلی در ایجاد ارزش به حساب آیند و دوم اینکه علاوه بر افزایش توانایی هر یک از کارکردها، هماهنگی و همسویی لازم بین کارکردها و درون کارکردها انجام شود.
۴- بهبود مستمر. امروزه بسیاری از شرکت ها به دلیل بهبود مداوم عملکرد رقبای خود را ناگزیر از بهبود مستمر و مداوم عملکردشان می بینند. طرح شعارهایی همچون «ما تلاش می کنیم، تا بتوانیم در صحنه باقی بمانیم» و یا «اگر به جلو حرکت نکنیم، مطمئنا عقب می مانیم» به خوبی اهمیت بهبود مستمر را نمایان می سازد.
۵- توجه به عوامل محیطی. مدیران همواره در مجموعه افکار، تصمیمات و اقدامات خود، عوامل محیطی را مورد توجه قرار می دهند که این عوامل محیطی شامل عوامل داخلی و خارجی می باشد. محیط رقابتی بازار، مشتریان، عرضه کنندگان مواد و نهادهای دولتی بخشی از عوامل خارجی را تشکیل می دهند و قسمت ها، و کارکردهای مختلف فرایند ایجاد ارزش و هماهنگی بین آنها به عنوان عوامل داخلی مدنظر قرار می گیرند. عرضه ی محصول جدید در بازار و یا تغییر سلیقه ی مشتریان، عوامل خارجی هستند که باید مورد توجه خاص مدیریت قرار گیرد. لزوم افزایش فعالیت های تحقیق و توسعه و یا تأکید بر بازاریابی یا خدمات پس از فروش نیز نمونه هایی از عوامل داخلی است که مدیریت باید به دقت آنها را موردنظر قرار دهد.
شکل زیر به اختصار موضوعات اصلی را در مدیریت نوین بیان می کند:
منظور از فرایند ایجاد ارزش (زنجیره ی ارزش) مجموعه ی کارکردها و وظایف سازمانی است که موجب ایجاد یا افزایش مطلوبیت و ارزش محصول می شوند. منظور از محصول آن چیزی است که شرکت برای مشتریان خود انجام و یا به آنها تحویل می دهد لذا محصول می تواند یک خدمت یا یک کالا باشد. این مجموعه وظایف و کارکردها در شکل زیر نشان داده شده است:
همان طوری که مشاهده می شود این فرایند دارای شش کارکرد است که شرح آنها به قرار زیر است:
یک واحد اقتصادی در واقع مجموعه ای از این کارکردهاست که در نهایت برای محصول نهایی ارزش ایجاد می کند. عملکرد هر یک از این حلقه ها و هماهنگی بین آنها، بطور مستقیم روی میزان رضایت مشتری و موفقیت واحد اقتصادی تأثیر می گذارد. اما سؤالی که مطرح می شود این است که نقش حسابداری مدیریت در مجموعه فرایند خلق ارزش چیست؟
حسابداری مدیریت به عنوان یک سیستم اطلاعاتی کمی، یکی از مهمترین ابزارهایی است که مدیران را در اداره ی بهتر هر یک از حلقه ها (کارکردها) و ایجاد هماهنگی بین آنها یاری نموده و با گزارشگری، جلب توجه و جهت دهی و فراهم ساختن امکان حل مسائل در هر یک از کارکردها به مدیران سطوح مختلف کمک می کند که این کمک درجهت نیل به اهداف سازمانی می باشد.
نکته ای که باید با ظرافت با آن برخورد کرد این است که توالی این حوزه های کارکرد به معنی الزام در ترتیب آنها نیست. گاهی بازاریابی یک محصول (کارکرد ۴) مدت ها قبل از تولید (کارکرد ۳) انجام می شود و یا گاهی بازاریابی (کارکرد ۴) منجر به انجام یک سری تحقیقات جدید (کارکرد ۱) می شود و یا ممکن است محصولی کارکرد تحقیق و توسعه و طراحی را بگذراند (کارکرد ۱ و ۲) اما در مرحله ی تولید و اجرا (کارکرد 3) متوقف شود.
وظایف و اهدافی که برای سیستم حسابداری ذکر شد بین حسابداری مالی و حسابداری مدیریت تقسیم شد. اما وظیفه حسابداری صنعتی چیست؟ چه نقشی دارد؟ و جایگاه آن کجاست؟
وظیفه ی حسابداری صنعتی جمع آوری داده ها و تهیه ی اطلاعات و گزارش آنها به حسابداری مالی و حسابداری مدیریت می باشد. در واقع حسابداری صنعتی یک واحد پشتیبانی است که به واحد حسابداری مالی و واحد حسابداری مدیریت خدمت می کند. در ارائه ی خدمت و تهیه ی اطلاعات، واحد حسابداری صنعتی موظف است با توجه به نوع مخاطب خود، شکل و محتوای گزارشات را انتخاب کند، محتوای گزارش بهای ساخت کالای تکمیل شده برای گزارشگری مالی متفاوت از محتوای گزارش بهای ساخت کالای مذکور برای حسابداری مدیریت می باشد چون هدف آنها از این گزارش متفاوت است و این درحالی است که هر دوی این گزارشات توسط حسابداری صنعتی تهیه و تنظیم می شود.
اگر وظایف و مدیریت ها به صف و ستاد تقسیم شود، مجموعه ی مدیریت ها و وظایفی که به طور مستقیم درگیر تأمین اهداف سازمانی هستند تحت عنوان «صف» و مجموعه ی مدیریت ها و وظایفی که از بخش صف حمایت و پشتیبانی می کنند تحت عنوان «ستاد» خوانده می شوند. اگر مدیر مالی یک مدیر صف نامیده شود، حسابداری صنعتی باید به عنوان یک واحد «ستادی» درنظر گرفته شود.
با تغییر روش های مدیریت نوین و لزوم تغییر و تحول در حسابداری مدیریت، حسابداری صنعتی نیز ناگزیر از تغییر و تحول است. اگر یک زمان انتظار از حسابداری صنعتی به تعیین بهای ساخت محصول محدود می شد اکنون انتظارات بسیار فراتر از آن است و این کار یکی از ابتدایی ترین و شاید کم اهمیت ترین وظایف حسابداری صنعتی به شمار می رود. شرایط فعلی، شرایطی رقابتی است و اگر زمانی عرضه کننده قیمت فروش را تعیین می کرد، اکنون بازار تعیین کننده است. در بازارهای غیر رقابتی قیمت فروش محصول معمولا از رابطه زیر بدست می آید:
P = c +i
که در آن:
P=قیمت فروش محصول
i=سود موردنظر هر واحد محصول
C=بهای ساخت محصول
براساس این رابطه، هر بهایی که برای محصول بدست آید با مقداری سودی که مورد نظر مدیریت است جمع شده و آنچه بدست می آید قیمت فروش محصول خواهد بود. در اینجا هنر حسابداری صنعتی محاسبه ی بهای واقعی ساخت محصول است.
اما امروزه با توجه به رقابتی شدن فعالیت های اقتصادی، جریان قیمت گذاری محصول نسبت به گذشته تغییر اساسی یافته و معکوس شده است. قیمت محصول در بازار تعیین می شود و شرکت باید مقداری از بهای فروش را به عنوان سود در نظر بگیرد و پس از کسر سود آنچه از قیمت فروش باقی می ماند بهای ساخت هدف یا بهای ساخت مورد نظر می باشد.
در شرایط رقابتی روند قیمت گذاری به شرح رابطه زیر در می آید:
P-i= c
P=قیمت فروش محصول
i=سود موردنظر هر واحد محصول
C=بهای ساخت هدف
شرکت ها باید فعالیت ها و فرایندهای خود را به گونه ای طراحی و اجرا نمایند که بهای هدف (موردنظر) حاصل شود. یکی از مهمترین سیستم های اطلاعاتی کمی که می تواند در این راستا مؤثر و مفید باشد حسابداری صنعتی است. یعنی اگر در گذشته از حسابداری صنعتی خواسته می شد که بهای محصول ساخته شده را محاسبه کند، امروز علاوه بر این، از آن خواسته می شود که برای رسیدن به چنین بهایی برای محصول ارائه ی طریق نماید و پاسخ دهد که چه باید کرد و چگونه باید عمل نمود؟
بدیهی است در شرایط رقابتی، وظیفه ی حسابداری صنعتی پیچیده تر و سنگین تر می شود و انتظار می رود حسابداری صنعتی با شناسایی فعالیت های فاقد ارزش افزوده و ارائه ی راهکارهای بهینه، مدیریت را در رسیدن به بهای هدف یاری دهد. اگر این هدف محقق نشود، شرکت در رسیدن به اهداف سازمانی خود باز خواهد ماند.
وظیفه حسابداری صنعتی ارائه اطلاعات به مدیران برای کمک به موارد زیر است:
نسبت به ارتباط جسابداری صنعتی با حسابداری مدیریت و حسابداری مالی، دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. برخی اعتقاد دارند که حسابداری صنعتی همان حسابداری مدیریت است و حسابداری صنعتی و حسابداری مدیریت را مترادف با یکدیگر بکار می برند. عده ای نیز حسابداری صنعتی را حسابداری مدیریت بعلاوه آن بخش از حسابداری مالی می دانند که به محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته به منظور انعکاس در صورت سود و زیان و ارزشیابی موجودیهای پایان سال به منظور انعکاس در ترازنامه می پردازد. برخی دیگر نیز بر این باورند که حسابداری صنعتی ترکیبی از حسابداری مدیریت و حسابداری مالی است.
صرفنظر از وجود دیدگاه های گوناگون نسبت به ارتباط حسابداری صنعتی با حسابداری مدیریت و حسابداری مالی واقعیت این است که حسابداری صنعتی بخشی از سیستم کلی اطلاعات حسابداری است که اطلاعات مرتبط با هزینه ها را برای استفاده در هر دو زمینه حسابداری مدیریت و حسابداری مالی گرد آوری، انباشت و ارائه می کند.