در پست های قبلی دو مسئله عمده حسابداری موجودیهای مواد و کالا (الف) تعیین مقادیر موجودیها و (ب) تعیین ارزش موجودیها تشریح شد . در این پست جریان هزینه موجودی از قبیل قیمت میانگین، اولین صادره از اولین وارده ، اولین صادره از آخرین وارده و ..... برای تخصیص بهای تمام شده کالاهای آماده برای مصرف یا فروش بین اقلام مصرف شده یا فروش رفته طی دوره و اقلام موجودی ، مورد بحث قرار میگیرد.
هدف از این پست، بحث و تشریح مفروضات منطبق با اصول پذیرفته شده حسابداری در مورد جریان هزینه موجودیها است. مطالب این پست و پست بعدی به شرح زیر مورد بحث قرار میگیرد:
قسمت الف: روشهای جریان هزینه موجودیها :
قسمت ب : روش ارزشیابی موجودی پایان دوره برمبنای اولین صادره از آخرین وارده با استفاده از شاخص قیمتها :
موضوع مهم و اساسی در ارتباط با حسابداری موجودیهای مواد و کالا ، تخصیص بهای تمام شده کالاهای آماده برای فروش یا مصرف بین اقلام فروش رفته یا مصرف شده و اقلام باقیمانده در پایان دوره ( موجودیها ) است.
خرید یا تولید کالا طی یک دوره به جریان ورود هزینه منجر می شود . مجموع جریان ورود هزینه و بهای تمام شده اقلام موجودی در ابتدای دوره، معرف بهای تمام شده کالاهای آماده برای فروش یا مصرف طی دوره خواهد بود . فروش یا مصرف موجودیها به جریان خروج هزینه منتهی می شود.
تفاوت بین جریان ورود و جریان خروج هزینه به شرح بالا، بهای تمام شده موجودیهای کالا در پایان دوره است
اگر قرار باشد موجودیهای کالا به بهای تمام شده اندازه گیری شود و تعداد خریدهای با قیمتهای متفاوت نیز متعدد باشد، سوالی که مطرح می شود این است که موجودیها باید به چه قیمتی ارزشیابی شود؟
لازم است مشخص شود که موجودیها و کالاهای فروش رفته، از کدام اقلام و از کدام خریدها می باشند.
لازم به ذکر است اعمال روشی که مبتنی بر شناسائی ویژه اقلام فروش رفته و موجود (فروش نرفته) باشد نه تنها دشوار بلکه غیر ممکن است. بنابر این ، به دلایل عملی و به خاظر تحقق هدفهای گزارشگری مالی ، حسابداران باید یکی از روشهای معمول تعیین بهای تمام شده را که مبتنی بر مفروضات جریان هزینه موجودیها است انتخاب و بطور یکنواخت بکار گیرند.
فرض جریان هزینه که در تخصیص مخارج به موجودیهای کالا و کالاهای فروش رفته بکار گرفته می شود ضرورتا مستلزم انطباق با جریان فیزیکی کالاها نیست. در حسابداری موجودیهای مواد و کالا به جای جریان فیزیکی موجودیها بر جریان هزینه موجودیها تاکید می شود . این سوال که کدام قلم از کالاهای مشابه به فروش رفته و کدام قلم در موجودیها باقیمانده است ارتباطی با موضوع حسابداری تعیین سود و زیان ندارد.
کلیه روشهای ارزشیابی موجودیها که در این پست مورد بحث قرار میگیرد بر اصل بهای تمام شده مبتنی است. هر روشی که انتخاب و به کار گرفته شود ، به ارائه موجودیهای مواد و کالا به بهای تمام شده منجر خواهد شد. انتخاب هر یک از روشهای ارزشیابی موجودیهای کالا ( یا فرض جریان هزینه ) هزینه ها را با درآمد مطابقت می دهد.
طبق اصول پذیرفته شده حسابداری ، روش انتخاب شده باید به گونه ای باشد که سود یا زیان هر دوره را با توجه به شرایط خاص آن هر چه روشن تر منعکس نماید. باید توجه داشت که روشهای ارزشیابی موجودیها مختص کالاهای صادره ( فروش رفته یا مصرف شده ) می باشد. روشهای ارزشیابی موجودیهای مواد و کالا که در این پست مورد بحث قرار می گیرد به شرح زیر است :
چنانچه بهای تمام شده هر یک از واحدهای خریداری شده یکسان باشد، نتایج حاصل از بکارگیری کلیه روشهای مزبور یکسان خواهد بود. بکارگیری برخی روشهای جریان هزینه موجودیهای کالا تا اندازه ای به سیستم ثبت موجودیهای کالا بستگی دارد.
لازم به توجه است موجودیهای پایان دوره هنگامی که از روش ثبت ادواری موجودیها استفاده می شود از طریق شمارش عینی تعداد موجودیها تعیین و سپس بهای تمام شده موجودیهای شمارش شده با بکارگیری یکی از روشهای جریان هزینه که مورد بحث قرار خواهد گرفت ، محاسبه می شود. بهای تمام شده کالاهای فروش رفته از کسر کردن بهای تمام شده موجودیهای پایان دوره از بهای تمام شده کالاهای آماده برای فروش به دست می آید.
در سیستم ثبت دائمی موجودیها، بهای تمام شده کلیه اقلام به هنگام ورود و صدور محاسبه و ثبت می شود ، به گونه ای که مدارک موجودیها ، مقدار و بهای تمام شده اقلام موجودی را در هر زمان نشان می دهد. شمارش عینی موجودیهای کالا تنها به منظور کنترل صحت ثبتهای مربوط موجودیها ضروری است.
این روش، شناسائی جداگانه هر یک از اقلام فروش رفته و هر یک از اقلام موجودی را ایجاب می کند و بهای تمام شده اقلام مشخص فروش رفته در بهای تمام شده کالاهای فروش رفته و بهای تمام شده هر یک از اقلام مشخص موجودی در بهای تمام شده موجودیهای کالا منظور می شود .
این روش تنها در مواردی که بتوان خریدهای مختلف را بطور عینی از یکدیگر تفکیک کرد، کاربرد دارد. بدین ترتیب هرگونه موجودی کالا را میتوان به عنوان مقادیر باقیمانده از خریدهای خاص شناسائی کرد و بهای تمام شده هر یک از اقلام را طبق صورتحسابهای مربوطه بطور جداگانه تعیین کرد.
با اعمال این روش، شناسائی بهای تمام شده هر واحد از اقلام فروش رفته و موجودی امکان پذیر است. روش شناسائی ویژه به جریان هزینه یا جریان عینی خاص موجودیهای مواد و کالا مربوط می شود و می توان آن را در سیستم ثبت ادواری و سیستم ثبت دائمی موجودیهای کالا بکار برد.
در بدو امر شاید به نظر رسد که روش شناسائی ویژه روشی مطلوب و ایده آل است زیرا ، هر یک از اقلام موجودی کالا را باید از طریق بهای تمام شده واقعی آنها شناسایی کرد و مجموع این ارقام ارزش موجودیها را در پایان یک دوره معین تشکیل می دهد.
اگر چه ممکن است بکارگیری چنین روشی در شرایطی که تعداد معدودی کالاهای گرانقیمت وجود دارد و تفکیک آنها از یکدیگر نیز به آسانی امکان پذیر است ، رضایت بخش باشد اما بکارگیری آن در واحدهای تولیدی بزرگ پیچیده و بسیار محدود است زیرا تفکیک خریدها در بیشتر موارد غیر ممکن و حتی غیر عملی است و هر یک از اقلام خریداری شده هویت خود را عینا در محصول تولید شده حفظ نمیکند.
بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بکارگیری روش شناسائی ویژه در بیشتر موارد کاربرد عملی ندارد و به عنوان مبنایی برای ارزشیابی موجودیهای مواد و کالا و اندازه گیری سود دارای معایبی است.
یکی از عمده ترین معایب این روش این است که با بکارگیری آن امکان تحریف سود ، در مواردی که اقلام مشابه به قیمتهای متفاوت خریداری می شود ، وجود دارد. بنابر این ، مدیریت با انتخاب قیمتهای مورد نظر خود برای محاسبه بهای تمام شده کالاهای فروش رفته می تواند نوسانات با اهمیتی را در سود ایجاد کند.
برای مثال ، فرض کنید که شرکت جهان مقدار یک صد هزار تن برگ چای را در چهار نوبت به میزان ۲۵ هزار تن در هر نوبت که بهای خرید هر تن آن در هر نوبت به ترتیب ۳۵۰۰ ریال، ۴٫۰۰۰ ریال ، ۴٫۵۰۰ ریال و ۵٫۰۰۰ ریال است ، خریداری میکند. این شرکت سفارشی را برای فروش ۲٫۵۰۰ تن برگ چای از قرار تنی ۴٫۷۵۰ ریال دریافت می دارد.اگر مدیریت شرکت جهان موجودیهای برگ چای را با استفاده از روش شناسائی ویژه ارزشیابی کند ، می تواند با انتخاب آن قسمت از موجودیها که نتایج مطلوبتری را ارائه می دهد ، سود را محاسبه کند .
نتیجه این داد و ستد می تواند از سودی به مبلغ ۳٫۱۲۵٫۰۰۰ ریال (اگر برگ چای از قرار هر تن ۳٫۵۰۰ ریال برای فروش انتخاب شود) تا زیانی به مبلغ ۶٫۲۵۰٫۰۰۰ ریال (اگر برگ چای از قرار تنی ۵٫۰۰۰ ریال برای فروش انتخاب شود)، تغییر کند. در صورتی که اگر یکی از فرضهای مربوط به جریان هزینه کالا (مثلا اولین صادره از اولین وارده یا اولین صادره از آخرین وارده یا ...) انتخاب گردد تاثیر این گونه تصمیم گیریهای اختیاری نسبت به سود گزارش شده از بین می رود .
موضوع دیگر در مورد بکارگیری روش شناسائی ویژه، تخصیص اختیاری مخارجی است که گاهی اوقات از طریق اقلام خاصی از موجودیهای کالا واقع می شود. در برخی موارد تخصیص صحیح و مناسب هزینه هائی از قبیل باربری ، حمل و نقل، انبار داری و تخفیفات به اقلام موجودیهای کالا مشکل و حتی در پاره ای موارد غیر ممکن است . بنابر این تخصیص چنین هزینه هائی تا حدودی اختیاری است که این موضوع موجب عدم دقت در بکارگیری روش شناسایی ویژه میگردد.
بدین جهت ، وجود یک فرض جریان هزینه منظم از نظر هدفهای حسابداری و گزارشگری مالی مطلوب خواهد بود.
در این پست یکی از روشهای جریان هزینه موجودیهای مواد و کالا بنام روش شناسائی ویژه را آموزش دادیم.در پست های بعدی به سایر روشهای جریان هزینه موجودیهای مواد و کالا خواهیم پرداخت.