هر مقدار هم که تفکر متمرکز و مستحکمی داشته باشید، ممکن است انگیزه خود را در طول فعالیت روزانه از دست بدهید. اما نگران نباشید، چرا که قصد داریم از ۱۰ راهی برای شما بگوییم که با صرف زمان کم، میتوانند انگیزه را بار دیگر به شما بازگردانند.
شاید متدهای روانشناسی زیادی برای ایجاد انگیزه وجود داشته باشد، اما اینبار قصد داریم از راههای بسیار سادهای برای شما بگوییم که میتوانند به سادگی انگیز از دست رفته را به شما بازگردانند.
کمی استراحت کنید – شما لیاقتاش را دارید
تنها راه برای انجام کارها به شیوه دلخواه و بهرهوری مناسب، اختصاص دادن زمان برای استراحت است. زمانی که متوجه میشوید دیگر وقتی برای استراحت باقی نمانده است، دقیقا همان زمانی است که بیشترین نیاز را به استراحت دارید. پس بهتر است مسافرتی که ماهها است از رفتن به آن صرف نظر میکنید، هم اکنون آغاز شود. بعد از گذراندن تعطیلات مناسب، بار دیگر به کار خود برگردید تا انرژی تازهای را تجربه کنید.
فعالیتهای خود را به همه نگویید
آیا قصد دارید رژیم غذایی جدیدی را آغاز کنید، آیا قصد دارید کسب و کار جدید خود را گسترش بدهید؟ بسیار خوب؛ اما بهتر است خبر این فعالیتها را نزد خود حفظ کنید.
درواقع اعلام کارهایی که قصد دارید انجام دهید، میتواند نتایج بسیار بدی داشته باشد. بهتر است قبل از اینکه کاری را انجام بدهید یا حداقل از نتیجه دادن آن اطمینان پیدا کنید، موضوع را با هرکسی درمیان نگذارید. معمولا مطرح کردن موضوع با افراد و دریافت بازخوردهای مثبت، این فکر کاذب را در ذهن شما ایجاد میکند که «به هدف خود دست پیدا کردهاید.» درصورتی که اینگونه نیست. پس اهداف و فعالیتها را پیش خودتان نگه دارید و هنگامی که به خروجی مناسب دست پیدا کردید، آنموقع زمان به اشتراک گذاری خبر خوب است.
با مرگ روبهرو شوید و میراث خود را حفظ کنید
همیشه مرگ میتواند یک محرک بسیار خوب برای انسان باشد. دانستن این موضوع که زمان ما در این کره خاکی روزی به پایان میرسد، میتواند باعث شود تا تمرکز بیشتری بر روی کار خود قرار بدهید. هرکاری که انجام میدهید، یک قدم در ایجاد تعریفی جدید از میراثی است که از خود باقی خواهید گذاشت. پس بهتر است عاقلانه عمل کنید.
پیروزیهای کوچک را جشن بگیرید
شاید پیروزیهای کوچک مهم نباشند؛ اما بدون در نظر گرفتن آنها، بهتر است این موفقیتهای بسیار ساده را نیز جشن بگیرید. جشن گرفتن بردهای کوچک در زندگی، میتواند باعث خلق عادات مثبت شود. با این کار، دیگران نیز در احساس بسیار مثبت شما شریک میشوند.
از بین بردن لیست وظایف روزانه
شاید این یک مورد بسیار بچهگانه به نظر برسد، اما از بین بردن لیست وظایف روزانه، باعث به وجود آمدن فضا برای موفقیت میشود. اینکه میدانید به اتمام رساندن لیست جزو تواناییهای شما است، باعث میشود حس توانمندی خاصی داشته باشید.
برخورد مناسب با خود
بهتر است همین حالا مقایسه بین دستاوردهای زندگی خود با فرد دیگر را متوقف کنید. داستانی که از موفقیت در ذهن خود درست میکنید، هیچگاه به این خوبی پیش نمیرود و از سویی دیگر واقعیت، به آن بدی نخواهد بود که فکر میکنید.
یک چیز را به خاطر داشته باشید: بیشک افراد باهوشتر و موفقتری از شما در دنیا وجود دارد. زمانی که بتوانید این جمله را درک و البته قبول کنید، از افکار اضافی و بیمورد رها خواهید شد. آزاد هستید تا جستجو کنید. آزاد هستید تا آنچه که شما را به هیجان میآورد دنبال کنید. آزاد هستید تا آنچه که «آنها» انجام میدهند را نادید بگیرید و بر «خود» تمرکز کنید.
نحوه درک عادات توسط مغز را تغییر بدهید
اخیرا تصمیم گرفتهام تا در طول روزهای هفته، دو ساعت زودتر از خواب بیدار شود. به جای اینکه این دو ساعت را به عنوان «دو ساعت خواب کمتر» ببینم، آن را به عنوان «دو ساعت فعالیت بیشتر در طول روز» در نظر میگیرم. پس متوجه میشوید که به سادگی میتوانیم از عادات یا فعالیتهای به نظر منفی، راهکارهای مثبتی بسازیم.
پذیرفتن آسیبپذیر بودن
اینکه بتوانید شکست را قبول کنید، نکتهای بسیار مهم و البته تاثیر گذار در بحث ایجاد انگیزه است. قبول کردن شکست و اشتباه، میتواند به عاملی بسیار قدرتمند در ایجاد انگیز تبدیل شود و شما را در عبور از گذشته، یاری کند.
کاری را انجام بدهید که عاشقاش هستید
کاری را پیدا کنید که عاشقاش هستید و سپس سعی کنید در آن به فردی ماهر تبدیل شود. این نکته را به یاد داشته باشید: «موفقیت، در اهرم شور و اشتیاق و برتری سکونت دارد.»
اما باید مراقب کاری که انتخاب میکنید. آیا شغلی که عاشقاش هستید میتواند خرج زندگی شما را تامین کند؟ شاید شما یا حتی من، در کارهایی مهارت داشته باشیم که عاشق آنها نیز هستیم؛ اما میدانیم که این فعالیتها نمیتوانند تامین کننده خرج زندگی ما باشند. شاید من گیتار زدن را دوست داشته باشم، اما آیا میتوانم در این سن فعالیت حرفهای خود را به عنوان یک گیتاریست شروع کنم؟
تمرکز
حکایتی از Warren Buffett، بیل گیتس و پدر گیتس وجود دارد که داستان آنها بر سر یک میز شام را روایت میکند. یکی از مهمان٬ها، از این سه نفر میپرسد که مهمترین جنبه موفقیت چیست؟ ناگهان هر سه نفر به صورت همزمان میگویند: «تمرکز!» بعد از آن نیز هر سه نفر شروع به خندیدن میکنند، زیرا از قبل چنین جوابی را آماده نکرده بودند.