در این پست پنج روش قیمت گذاری موجودیهای کالا که معمولا در مقایسه با روشهای اولین صادره از اولین وارده ، اولین صادره از آخرین وارده و قیمت میانگین کمتر مورد استفاده قرار میگیرند ، بحث می شود . این روشها عبارتند از:
طبق روش" اولین صادره از وارده آتی"، بهای تمام شده کالاهای فروش رفته باید به قیمت پیش بینی شده برای هر واحد در خریدهای آتی ارزشیابی شود . بنابر این، در این روش کوشش میشود که بهای تمام شده کالاهای فروش رفته معادل قیمتهای واقعی برای جایگزینی کالاهای فروش رفته اندازه گیری گردد. روش " اولین صادره از وارده آتی" مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی نیست.
طرفداران این روش معتقدند که با اتخاذ روش اولین صادره از آخرین وارده قیمت جایگزینی کالاهای فروش رفته را نمی توان دقیقا با درآمدهای جاری تطابق داد. زیرا ، در روش اولین صادره از آخرین وارده بهای تمام شده آخرین خریدها مقدم بر فروش واقعی است. در حال حاضر روش اولین صادره از وارده آتی جز روش های پذیرفته شده حسابداری محسوب نمی شود.
طبق این روش کلیه اقلام صادره صرفنظر از مقدار، به قیمت آخرین خرید واقعی قیمت گذاری می شوند. در برخی شرایط معین که قیمتها و مقادیر تغییر میکند این روش به ایجاد موجودیهای منفی منجر خواهد شد. به همین دلیل و هم چنین بنا به دلایل دیگر این روش مورد توجه قرار نگرفته است. این روش نیز مانند روش اولین صادره از وارده آتی مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی نیست.
در این روش فرض می شود که همواره موجودی حداقلی برای ادامه فعالیت عادی واحد تجاری لازم است و موجودی پایه به عنوان یک دارائی دائمی محسوب می شود .
موجودیهای پایه معمولا به خاطر اجتناب از نشان دادن سودهای تحقق نیافته در موجودیهای مواد و کالا مدتهای طولانی به قیمت ثابت ارائه میگردد. طرفداران این روش معتقدند که موجودی پایه مشابه دارائیهای بلندمدت است و نباید تحت تاثیر نوسان قیمتهای خرید قرار گیرد. از لحاظ مقاصد عملیاتی واحد تجاری ، مقدار کالاهائی که نگهداری می شود باید بیشتر از حداقل موجودی پایه باشد. بنابر این ، هرگونه افزایش در موجودیهای کالا نسبت به موجودیهای پایه افزایشی موقتی تلقی شده و با بکارگیری یکی از روشهای اولین صادره از آخرین وارده ، اولین صادره از اولین وارده ، قیمت میانگین یا هر روش مناسب دیگری که انتخاب شود به قیمت جاری جایگزینی ارزشیابی می شود . هم چنین هرگونه کاهش در موجودی پایه نیز موقتی تلقی می گردد و به ارزش جاری جایگزینی به حساب بهای تمام شده کالاهای فروش رفته منظور می شود .
هزینه نگاهداری و جایگزین کردن موجودیهای پایه در صورت حساب سود و زیان نشان داده می شود.
بکارگیری روش موجودی پایه نوعی انحراف از اصل بهای تمام شده است زیرا در این روش ، موجودیهای کالا به مبلغی ارزشیابی و در صورتهای مالی انعکاس می یابد که هیچ گونه ارتباط منطقی با بهای تمام شده واحدهائی که در حال حاضر جزء موجودیها میباشد ، ندارد. اتخاذ روش موجودی پایه همانند روش اولین صادره از آخرین وارده، باعث تطابق هزینه های جاری با درآمدهای جاری می شود. این روش از آن جهت با روش اولین صادره از آخرین وارده تفاوت دارد که در روش موجودی پایه از ارزش جاری جایگزینی به عنوان عاملی برای ارزشیابی موجودیهای کالا استفاده میشود در حالی که روش اولین صادره از آخرین وارده تنها بر مخارج واقعی ( بهای تمام شده ) متکی است. روش موجودی پایه جز روشهای پذیرفته شده حسابداری محسوب نمی شود .
بسیاری از واحدهای تجاری که به فعالیتهای تولیدی اشتغال دارند هزینه های استاندارد را به عنوان بخشی لاینفک از سیستم هزینه یابی خود بکار می برند. هزینه های استاندارد معرف برآوردهائی از هزینه هائی است که در شرایط نسبتا ایده آل باید وجود داشته باشند. اگر چه هدف اصلی از بکارگیری هزینه های استاندارد کمک به اندازه گیری کارآئی عملیات است اما ، این گونه هزینه ها را میتوان برای ارزشیابی موجودیهای کالا نیز مورد استفاده قرار داد. عواملی که باعث شده تا هزینه های استاندارد به عنوان ابزار مناسب برای کنترل درآید همان عوامل سود مندی آن را از نظر هدفهای ارزشیابی موجودیهای کالا کاهش داده است. بهای تمام شده استاندارد یک محصول هنگامی می تواند به عنوان ابزاری مناسب برای کنترل بکار گرفته شود که نشان دهد بهای تمام شده چقدر باید باشد نه این که چه میزان است یا چه میزان بوده است. چنانچه بهای تمام شده استاندارد نزدیک به بهای تمام شده پیش بینی شده یا مورد انتظار باشد بکارگیری آن به دلیل تفکیک هزینه ها و زیانهای مربوط به عدم کارآئی ، ضایعات و شرایط غیر عادی از ارزشیابی موجودیها به میزانی بیش از واقع جلوگیری میکند.
تفاوت بین بهای تمام شده واقعی و قیمت استاندارد در حسابهای انحراف جداگانه ای به منظور تعیین دلایل بروز این گونه انحرافات تجزیه و تحلیل شود ، منعکس می گردد بطوری که مدیریت میتواند برای دستیابی به کنترل بیشتر اقدامات مناسبی در مورد هزینه ها به عمل آورد. انحرافات مزبور به جای این که در موجودیهای پایان دوره منظور و به دوره بعد انتقال یابند ، در صورت حساب سود و زیان جاری گزارش و در تعیین سود خالص دوره در نظر گرفته می شوند. واحدهای تولیدی روش قیمت استاندارد را به خاطر سود مندی آن از لحاظ کنترل هزینه ها ، بکار می برند.
هنگامی که از قیمت استاندارد برای ارزشیابی موجودیهای کالا استفاده می شود باید اطمینان حاصل گردد که قیمت استاندارد معرف برآوردهائی معقول از هزینه هائی است که قرار است واقع شود. قیمت استاندارد را در مورد مواد اولیه ، کالاهای در جریان ساخت و کالاهای ساخته شده میتوان بکار گرفت. چنانچه بین هزینه های واقعی و استاندارد تفاوتهای با اهمیتی وجود نداشته باشد ، قیمت گذاری موجودیهای کالا به قیمت استاندارد از نظر هدفهای گزارشگری مالی و تهیه صورتهای مالی اساسی پایان دوره قابل قبول خواهد بود. اگر مغایرتهای حاصله با اهمیت باشد ، ارزش موجودیهای کالا باید به قیمتهای واقعی تبدیل شود. در صورت عدم تعديل ارزش موجودیهای کالا به ارزشهای واقعی ، سود خالص گزارش شده در صورت حساب سود و زیان صحیح نخواهد بود و دارائیها و سود و زیان انباشته نیز در ترازنامه بطور نادرست ارائه خواهد شد. بلند و بالا طبق بررسیهای انجام شده، هزینه های استاندارد در صورتی قابل قبول خواهد بود که در فواصل زمانی معقولی به منظور انعکاس شرایط جاری تعدیل شوند به گونه ای که در تاریخ ترازنامه هزینه های استاندارد معادل هزینه های محاسبه شده براساس یکی از روشهای پذیرفته شده گردد.
روشهای پذیرفته شده شامل روش شناسائی ویژه ، روش اولین صادره از اولین وارده ، روش اولین صادره از آخرین وارده و قیمت میانگین است. همان گونه که اشاره شد هزینه های استاندارد را در مورد مواد اولیه، کالاهای در جریان ساخت و کالای ساخته شده میتوان بکار گرفت. برای نشان دادن نحوه بکارگیری قیمت استاندارد در مورد مواد اولیه فرض کنید شرکت ایران اخیرا روش هزینه یابی استاندارد را انتخاب و بکار گرفته است. موجودی مواد اولیه در تاریخ بکارگیری روش مزبور صفر است. ثبت های شرکت در ارتباط با خرید و صدور مواد به شرح زیر است :
1- ثبت خرید 10.000 واحد مواد اولیه ( بهای واقعی خرید هر واحد ۱۱۰ ریال و قیمت استاندارد هر واحد ۱۰۰ ریال است):
ردیف | شرح حساب | بدهکار | بستانکار |
1 | موجودی مواد اولیه | 1.000.000 | |
2 | انحراف نرخ مواد | 100.000 | |
3 | حسابهای پرداختنی | 1.100.000 |
2-ثبت صدور 8.000 واحد مواد اولیه به مراحل تولید:
ردیف | شرح حساب | بدهکار | بستانکار |
1 | کار در جریان ساخت | 800.000 | |
2 | موجودی مواد اولیه | 800.000 |
3- ثبت خرید 2.000 واحد مواد اولیه ( بهای واقعی خرید هر واحد 95 ریال است ):
ردیف | شرح حساب | بدهکار | بستانکار |
1 | موجودی مواد اولیه | 200.000 | |
2 | انحراف نرخ مواد | 10.000 | |
3 | حسابهای پرداختنی | 190.000 |
خلاصه مثال بالا در جدول زیر نمایش داده شده است:
شرح | ریال | ریال |
مواد خریداری شده به بهای تمام شده واقعی : | ||
10.000 واحد به بهای هر واحد 110 ریال | 1.100.000 | |
20.000 واحد به بهای هر واحد 95 ریال | 190.000 | |
1.290.000 | ||
مواد صادره به قیمت استاندارد: | ||
8.000 واحد به بهای هر واحد 100 ریال | 800.000 | |
موجودی پایان دوره: | ||
44.000 واحد به بهای هر واحد 100 ریال | 400.000 | |
1.200.000 | ||
انحراف نرخ مواد اولیه (انتقال به خلاصه حساب سود وزیان) | 90.000 |
روش قیمت استاندارد برای کنترل و برنامه ریزی داخلی مدیریت بطور وسیع مورد استفاده قرار میگیرد .
در واحدهای تولیدی برای مقاصد کنترل و برنامه ریزی داخلی مدیریت اغلب از روش هزینه های متغیر یا مستقیم برای ارزشیابی موجودیهای کالا استفاده میشود . در این روش هزینه های ثابت و هزینه های متغیر بطور مشخص تفکیک می شوند. این تفکیک خصوصا برای کنترل و برنامه ریزی داخلی مدیریت می تواند مفید باشد. کلیه هزینه های ثابت ، شامل سربار ثابت تولید ، به جای آن که از طریق احتساب در بهای تمام شده موجودیهای کالا به دوره بعد انتقال یابند به عنوان هزینه دوره وقوع محسوب و از درآمدهای دوره کسر می شوند. بدین ترتیب ، هزینه های ثابت به عنوان بخشی از بهای تمام شده موجودیها یا بهای تمام شده کالاهای فروش رفته گزارش نمی شوند. اگر چه ارزشیابی موجودیهای کالا براساس هزینه های متغیر تولید برای مقاصد داخلی مدیریت بسیار مفید است اما از لحاظ تهیه صورتهای مالی اساسی پایان دوره جزء روشهای پذیرفته شده محسوب نمی گردد.
بنابر این ، آن گروه از واحدهای تجاری که از هزینه های متغیر برای ارزشیابی موجودیهای کالا استفاده می کنند برای مقاصد گزارشگری مالی خارجی باید با استفاده از سایر روشهای جریان هزینه که در این بخش مورد بحث قرار گرفته است ، ارزش موجودیهای کالا و بهای تمام شده کالاهای فروش رفته را به هزینه های واقعی تبدیل نمایند.