این رمان را که در سال ۱۹۳۵ منتشر شد نقدی بر سرمایهداری امریکا میدانند. رمانی که نویسنده در آن مصرفگرایی و بیتفاوتی اجتماعی در زندگی معاصر شهری را بشدت به باد انتقاد میگیرد.
دوس پاسوس در دوران پیش از جنگ داخلی اسپانیا که نویسندهای مترقی شناخته میشد (پس از جنگ داخلی اسپانیا به اعتقاد صاحبنظران تبدیل به فردی مرتجع و وابسته به جریان مککارتیسم شد) یکی از تجربهگراترین نویسندگان امریکا بود و در توصیف و تعریف صحنه اجتماع همان قدر تلاش میکرد که رماننویسان دیگر به شخصیتپردازی قهرمانان آثار خود میپرداختند.
علی کهربایی به تازگی رمان «گذار منهتن» از دوس پاسوس را ترجمه و توسط کتابسرای نیک منتشر کرد و شاهکار دیگر این نویسنده یعنی تریلوژی «یو.اس.ای» را به فارسی برگردانده و تحویل نشر ثالث داده است.
علی کهربایی متولد ۱۳۲۴ مشهد، دارای مدرک لیسانس علوم سیاسی و وکیل دادگستری است و در سال ۹۲ رمان «سه سرباز» دوس پاسوس را نیز ترجمه و منتشر کرده بود. او در کارنامهاش ترجمه و انتشار دو اثر از نویل شوت به نام «شهری چون آلیس» و «راهی نیست» را دارد.
آقای کهربایی شما رمان سهگانه «یو.اس.ای» جان دوس پاسوس را هم ترجمه کردهاید...
حدود ۷ سال وقت صرف ترجمه این تریلوژی کردهام. این رمان آن قدر کار عظیم و چند لایه و پیچیده بود که ترجیح دادم نخست ترجمه رمان «سه سرباز» را منتشر کنم و بعد «گذار منهتن» را به دست چاپ بسپارم و در این فاصله ترجمه «یو.اس.ای» را دوبارهخوانی بکنم. وقتی «سه سرباز» را منتشر کردم، دیدم در محافل ادبی و در بین کتابخوانها بازتاب بسیار خوبی داشت. در شبکههای اجتماعی هم از این رمان کوتاه استقبال خوبی شد.
برای ترجمه نخستین اثر از دوس پاسوس چطور «سه سرباز» را انتخاب کردید؟
برای اینکه اثری ضدجنگ بود. یعنی بدون اینکه دوس پاسوس به داستان جنگ بپردازد. هر چند موضوع مربوط به جنگ اول جهانی بود. ولی به مقدار زیادی روحیه ضدجنگ در سرتاسر این رمان متبلور است. ضمن اینکه «سه سرباز» و تریلوژی «یو.اس.ای» ذات و جوهر واقعی امریکا را هم نشان میدهد. چون یکی از شخصیتهای اصلی رمان «سه سرباز» خود دوس پاسوس است. دوس پاسوس در سال ۱۹۱۷ که امریکا هنوز وارد جنگ نشده بود به خاطر مخالفتهایی که نسبت به جنگ در درون جامعه امریکا بود، و او از دانشگاه هاروارد تازه فارغالتحصیل شده بود و میخواست جنگ را به عنوان یک واقعه عجیب در زندگی تجربه کند و از نزدیک آن را لمس کند، به همین خاطر مانند دوست نزدیک خود، همینگوی وارد این کارازار میشود و از نزدیک با زشتیهای جنگ و چهره نفرتانگیز آن آشنا میشود.
اینکه زبان در تریلوژی «یو.اس.ای» دارای پیچیدگی و ایهام بوده چگونه توانستید از پس مشکلات ترجمه و انتقال دقیق و درست متن بربیایید؟ از طرف دیگر ترجمه کتاب اول و دوم این سهگانه به قلم سعید باستانی که سالها پیش منتشر شده آیا هیچ کمکی به شما نکرد؟
زبان ترجمه آقای سعید باستانی از «یو.اس.ای» فوقالعاده است. باستانی زبان بسیار خوبی در ترجمه این اثر دارد. با وجود اینکه به نثر آقای باستانی احترام میگذارم اما در برگردان رمان اشتباهات و نواقصی هست. من از نثر باستانی استفاده کردم و بسیار روان و خوب و به نوعی راهگشا بود ولی این نثر منعکسکننده متن اصلی نبود. شاید در خیلی موارد دچار بدفهمی شده بود. چون احتمالاً در آن زمان ایشان به اینترنت دسترسی نداشت. من از اینترنت اطلاعات زیادی به دستآوردم به همین دلیل ترجمه این تریلوژی این همه مدت طول کشید. برای درک کوچکترین مشکل و کمترین پیچیدگی متن با بسیاری از افراد از طریق اینترنت مشورت میکردم و کمک میگرفتم. مثلاً در یک سایت انگلیسی زبان از تمام نقاط جهان افراد صاحب نظری هستند که هر مشکلی در زبان انگلیسی دارید با آنها در میان میگذارید، امکان ندارد که با این امکانات مشکلی حل نشده باقی بماند و چیزی از دست شما در برود. این رمان پس از هفت سال آماده شد و نشر ثالث آن را حروفچینی و صفحهبندی کرده و پرینت اول را بازخوانی کردم و کمی هم دچار وسواس شدم. در نتیجه در این فاصله رمان «سه سرباز» و «گذر منهتن» را منتشر کردم.
سه کتاب این تریلوژی با چه عناوینی منتشر میشوند؟ عنوان کلی که «یو.اس.ای» است.
کتاب اول «مدار ۴۲ درجه» نام دارد که در حقیقت منظور نویسنده کشور امریکاست. کتاب دوم به اسم «۱۹۱۹» در واقع تجربه دوس پاسوس از جنگ را روایت میکند و سالهای پس از جنگ را.
میدانید که دوس پاسوس شخصیت عجیب و غریبی داشت. سفرهای شگفت و دور و درازی به نقاط مختلف جهان کرد. در جریان جنگ داخلی اسپانیا هم با همینگوی بوده منتها در آن جا وقتی یکی از دوستان کمونیست خود به اسم «خوزه» را از دست میدهد. (خوزه مترجم همین رمان یو.اس.ای به زبان اسپانیولی بود) یعنی وقتی این رفیقاش اعدام میشود، همین عمل نقطه آغازی میشود برای جدایی دوس پاسوس از جنبش چپ. کسی که عمیقاً ایدئولوژی چپ داشت. کم کم به جبهه مخالفان پیوست یعنی ایدئولوژی راست را پذیرفت یعنی در اواخر عمر. حتی گفته میشود به جریان مک کارتیسم پیوست. کتاب سوم هم «پول کلان» نام دارد.
رمان «گذر منهتن» را نقدی بر سرمایهداری امریکا میدانند. اعدام ساکو و ونزتی (دو تن از دوستان دوس پاسوس) در سال ۱۹۲۷ سبب میشود که از ایدئولوژی چپ جدا شود و به سمت بنیادگرایی سوق پیدا کند و از طرفی اعدام دوستانش محرکی شد برای نوشتن شاهکار سهگانهاش «یو.اس.ای». آیا همینطور است؟
دوس پاسوس در جریان سفری به شوروی و اختلاف نظری که با همینگوی بر سر اعدام دو تن از این دوستانش در اسپانیا و آنچه در درون جنبش چپ میبیند. همه این مسائل به اضافه مسائل دیگر، آرام آرام دوس پاسوس را از ایدئولوژی چپ جدا میکند و به سمت دیگر میکشاند.
یعنی دوس پاسوس به جریان مک کارتیسم پیوست و علیه چپها شد.؟ و افراد و نیروهای چپ را لو میداد؟
من هم این قضیه را شنیدم. به هرحال دوس پاسوس تا مقطع جنگ داخلی اسپانیا یک چهره انقلابی بود. اما پس از جنگ است که او را مرتجع نامیدند به چپها پشت کرد.
جریان سفر این نویسنده به ایران چه بود؟ و دقیقاً در چه سالی و به چه منظور به ایران سفر کرد؟
این مسأله مربوط به بعد از جنگ جهانی اول است. یعنی حوالی سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۴ باید باشد. چون دوست داشت شرق را ببیند، از طریق ارمنستان وارد ایران میشود. یعنی درست در سالهای پس از جنگ که انواع بیماریها از قبیل تیفوس و سل و... و تمام عواقب جنگ و پیامدهایش خود را نشان میدهد، دوس پاسوس از راه تبریز به تهران میآید و دچار بیماری مالاریا میشود و بعد از طریق بغداد و سوریه به لبنان میرود. البته آن چه در جریان این سفر دیده در رمان «یو.اس.ای» روایت میشود.
با وجود این که دوس پاسوس یکی از نویسندگان پیشکسوت بود و ادبیات نوینی از واقعگرایی اجتماعی خلق کرد. اما امروز در امریکا بیشتر از او صحبت میکنند تا آن که آثارش خوانده شود. چرا؟
به خاطر گرایشهای چپ دوس پاسوس آن گونه که باید از آثارش در امریکا استقبال نمیشود. در آن زمان نویسندهای فوقالعاده رادیکال بود و سالهای عمرش در تمام جنبشهای چپ و جنبشهای ضدجنگ مشارکت داشت. درست در زمانی که امریکا برای گسترش قلمرو تحت نفوذ خودش در قریب به اتفاق جنگها فعال مایشاء بود. طبیعی است که بخش بزرگی از مردم امریکا که بر سیاستهای جنگطلبانه امریکا مهر تأیید میزنند از دوس پاسوس و آثارش استقبال نکنند. دوس پاسوس نویسندهای با گرایش چپ و ضد جنگ است که سیاستهای کلی جامعه امریکا را به چالش میکشد. «گذار منهتن» در واقع اثری انتقادی و گزنده است نسبت به جامعه سرمایهداری که انسانها را زیر چرخهای سرمایه له میکند. این رمان یکی از مهمترین آثاری است که مصرفگرایی و بیتفاوتی اجتماعی زندگی معاصر شهری را بشدت به باد انتقاد میگیرد. این عوامل سبب شد که از آثارش استقبال نکنند. در حالی که سارتر او را بزرگترین نویسنده قرن میداند.
سینکلر لوئیس هم از او تجلیل میکند. همین که من مصر بودم آثارش را ترجمه کنم، به خاطر جای خالی آثارش در ادبیات فارسی بود.
دوس پاسوس رمان «یو.اس.ای» و «گذار منهتن» را زمانی که گرایشات چپ داشت، نوشته است یا زمانی که به جبهه بنیادگرایان پیوست؟
حوادث رمان «یو.اس.ای» در یک بازه زمانی مشخص میگذرد یعنی از تولد نویسنده که ۱۸۹۶ است آغاز میشود. تا رکود بزرگ اقتصادی امریکا که در کتاب سوم به نام «پول کلان» آمده است یعنی در بحبوحه بحران سرمایهداری غرب که در دهه ۱۹۳۰اتفاق میافتد.
یک بخش از این رمان به جریان ساکو و ونزتی اختصاص دارد و همه بیعدالتیهایی که جامعه امریکا در حق این دو نفر روا داشتند. این دو به اتهام واهی ترور یک مغازه دار. در عین بیگناهی، معصومانه به اعدام محکوم میشوند. چون ایدئولوژی چپ داشتند. البته جریان محاکمه سالها طول میکشد و در تمام طول چهار سال محاکمه این قضیه به یکی از جنجالیترین دادگاههای تاریخ امریکا تبدیل میشود. بنابراین دوس پاسوس تمام سالهایی را که در این رمان پوشش میدهد، مصادف با سالهایی است که گرایشات چپ گرایانه داشت.
شخصیت جیمی هرف به عنوان یک روزنامهنگار در این رمان آیا انعکاسی از شخصیت دوس پاسوس نیست؟
جیمی هرف در واقع تجسمی از شخصیت خود دوس پاسوس است.
جیمی هرف روزنامهنگاری است با آرزوهای بزرگ هنری که خودش را در سراشیب طبقهبندی اجتماعی قرار میدهد و در پایان کتاب هم از شهر میگریزد. او تنها شخصیت داستان است که راهحلی متفاوت برای جبر هولناک سرنوشت جمعی پیدا میکند. جیمی هرف تمام نمود و نمادهای روشنفکری را که بخواهد با فرهنگ مسلط جامعهاش بجنگد، در خودش دارد، کسی که در حال مبارزه با نرمهای جامعهاست و تن به بازی نظام سرمایه نمیدهد.